ویگن: بی‌سرانجام

بی‌سرانجام
شعر: تورج نگهبان
آهنگ: بابک [افشار]
خوانند: ویگن

در حریر گیسوانت دل زمانی خانه می‌کرد
شکوه‌ها از بیقراری با من دیوانه می‌کرد
با نگاه تو، نگاهم روزگاری آشنا بود
در سکوتِ مبهم ما، در جهان فریاد ما بود

می‌شکفت از خنده‌ی تو صد چمن گل در خیالم
از دو چشم مستِ تو هر شب می‌شد افزون شور حالم
هر سحر با یادت از خواب چشم خود را می‌گشودم
روزگاری با خیال تو، عاشقی دیوانه بودم

ای دو چشم مستِ شهلا که تو را
دیده‌ام هر روز و هر شب همه جا
بعد از این ناز تو دیگر نکشم
می‌کُنم خود را ز دام تو رها
ای سراپا نقشِ نومیدی
ای سراسر بی‌وفایی
حیف از آن احساسِ پاکِ من
با تو حیف از آشنایی

* * *
در رهگذر عمر با «تورج نگهبان»

* * *
ترانه‌های بازخوانی‌شده ایرانی (۱) [آ ـ ث]
ترانه‌های بازخوانی‌شده ایرانی (۲) [ج ـ ژ]
ترانه‌های بازخوانی‌شده ایرانی (۳) [س ـ غ]
ترانه‌های بازخوانی‌شده ایرانی (۴) [ف ـ ی]

* * *

error: Content is protected !!