احمد شاملو: در دور دست آتشی . . (جدال با خاموشی)

احمد شاملو در دوردست آتشی

جدال با خاموشی
شعرهای احمد شاملو
(صدای شاعر)
شب شعر، تهران ۱۳۵۲

در دور دست آتشی اما . . .

در دوردست، آتشی اما نه دودناک
در ساحلِ شکفته‌ی دریای سردِ شب
پُرشعله می‌فروزد..

یا چه اتفاق؟
کاخی‌ست سربلند که می‌سوزد؟
یا خرمنی ــ که مانده ز کینه
در آتشِ نفاق ــ ؟

هیچ اتفاق نیست!

در دوردست، آتشی اما نه دودناک
در ساحلِ شکفته‌ی شب شعله می‌زند؛
وین‌جا، کنارِ ما، شبِ هول است
در کامِ خویش گرم
وز قصه باخبر.
او را لجاجتی‌ست که، با هرچه پیشِ دست،
روی سیاه را
سازد سیاه‌تر.

آری! در این کنار
هیچ اتفاق نیست:

در دوردست آتشی اما نه دودناک،
وین‌جای دودی از اثرِ یک چراغ نیست!

 ۱۳۳۸
از مجموعهٔ «باغ آینه»

 * * *
برگشت به اشعار شاملو با صدای شاعر (جدال با خاموشی)

* * *
یادنامه‌ «احمد شاملو» در سایت «راوی حکایت باقی»

* * *

error: Content is protected !!