احمد شاملو: واپسین تیر ترکش (جدال با خاموشی)

احمد شاملو واپسین تیر ترکش

جدال با خاموشی
شعرهای احمد شاملو
(صدای شاعر)
شب شعر، تهران ۱۳۵۲

 

واپسين تير ترکش آنچنان که می‌گويند

من کلامِ آخرین را
بر زبان جاری کردم
همچون خونِ بی‌منطقِ قربانی
بر مذبح
یا همچون خونِ سیاوش
(خونِ هر روزِ آفتابی که هنوز برنیامده است
که هنوز دیری به طلوع‌اش مانده است
یا که خود هرگز برنیاید.)

همچون تعهدی جوشان
کلامِ آخرین را
بر زبان
جاری کردم
و ایستادم
تا طنین‌اش
با باد
پرت‌افتاده‌ترین قلعه‌ی خاک را
بگشاید.

اسمِ اعظم
(آنچنان
که حافظ گفت)
و کلامِ آخر
(آنچنان
که من می‌گویم.)

همچون واپسین نفسِ بره‌یی معصوم
بر سنگِ بی‌عطوفتِ قربانگاه جاری شد

و بوی خون
بی‌قرار
در باد
گذشت.

۲۰ مهر ۱۳۵۱
از مجموعهٔ «ابراهیم در آتش»

 * * *
برگشت به اشعار شاملو با صدای شاعر (جدال با خاموشی)

* * *
یادنامه‌ «احمد شاملو» در سایت «راوی حکایت باقی»

* * *

error: Content is protected !!