تاریخچه‌ی سرود «بهاران خجسته‌باد!»

سرود بهاران خجسته باد

تاريخ اين ايام را
هر کس که خواهد خواند،
جز اين سخن از ما نخواهد راند:
اين نسل سر در گم،
بر توسن انديشه‌هاشان لنگ،
فرسنگ در فرسنگ
جز سوی ترکستان نمی‌رانند
تاريخ پيش از خويش را باری  نمی‌خوانند.
«ع. شجاع‌پور»

کمتر کسی از ما ایرانیان است که سرود «بهاران خحسته‌باد!» را تا به‌حال نشنیده باشد. این سرود این‌گونه که به گوش ما رسیده و شنیده‌ایم گرچه به عمر، همسن و به‌سال‌های انقلاب ایران است، ولی واقعییت مربوط به خلق آن در چنان غباری از حدس و گمان و اطلاعات مخدوش و مغشوش و حتی تحریف‌شده پیچیده که شاید سنگ‌نبشته‌های باستانی دوران کوروش و داریوش نباشند!

و این تنها مربوط به تاریخچهٔ آن سرود نیست که بسیاری از حقایق تاریخی، فرهنگی، ادبی، هنری و حتی سیاسی عصر معاصر ما هست که هر یک از ما بخشی از آن را (و چه بسا همان را هم به اشتباه و مخدوش) خبر داریم. و از آنجا که به شهادت تاریخ از آندست مللی هستیم که «تاریخ» را چندان جدی و از آن تجربه نگرفته و نمی‌گیریم، پس گذشت زمان (که همان تاریخ باشد) کار خودش را که همانا گذران و گذشتن است می‌کند، و ما، کار خود را، که همین ایستایی و سردرگمی و ندانستن است.

مطلبی که خواهید خواند در واقع سعی راوی این حکایت است در ثبت تاریخچه‌ای مستند  از سرود «بهاران خجسته‌باد!» که با توسل به منابع و ماخذ موجود و جمع‌آوری مدارک معتبر انجام گرفته است. باشد که این، دستمایه و پایه‌ای باشد برای آنهایی که در آینده شاید بخواهند آثاری از ایندست را که از بطن مردم و مقطع خاصی از تاریخ برآمده، حرمتی آنچنان که لازم و سزاوار بگذارند، و ای بسا که به قلم واقعیت به تاریخی بی‌دروغ بسپارندش.

و کلام آخر آنکه این نوشتار تقدیم می‌شود به «پدرام اکبری» یارترین یار و نگهدار خاطرۀ «کرامت» و به «اسفندیار منفردزاده» که آبروی شعر و ترانۀ معترض عصر ماست و دلی بزرگ دارد و آرزوهای خوب برای انسان.

* * *

تاريخچۀ سرود «بهاران خحسته‌باد!»

از «کنگو» شروع شد!

شاید باور نکنید، اما حقیقت دارد. ریشه‌ی سرود «بهاران خجسته‌باد!»  به ایالت «کاتانگا» در کشور «کنگو» می‌رسد. امروز حتی تاریخ دقیق جوانه‌زدن این سرود را از آن ریشه می‌دانیم.  سه شنبه ۲۷ دی ۱۳۳۹ [۱۷ ژانویه ۱۹۶۱]  روزی که «پاتریس لومومبا» رهبر جنبش ملی کنگو در آفریقا را در اسید حل کردند! [ادامه مطلب]

* * *

● از «کنگو»ی سیاه تا مجله‌ی «سپید و سیاه»

«پاتریس لومومبا» آنجا در کشور «کنگو» کشته می‌شود. هفته‌ای بعد اینجا در ایران خودمان یک پزشک متخصص در ریه و قلب، در همدلی و به تسلای دل داغدیدهٔ همسر او شعری می‌سراید. سروده «سرود بهار» نام دارد و در هفته‌نامهٔ «سپید و سیاه» به‌چاپ می‌رسد.  [ادامه مطلب]

* * *

«بهاران خجسته‌باد!» سرود صبحگاهی بچه‌های مدرسه‌ٔ روستای «سلیران»

سال‌ها بعد «کرامت دانشیان» با چند بیت از این شعر سرودی ساخت. بچه‌های مدرسه‌ی روستای «سلیران» که او آموزگارش بود صبح‌ها، سر صف به‌جای «سرود شاهنشاهی» «بهاران خجسته‌باد» را می‌خواندند. [ادامه مطلب]

* * *

روایت «اسفندیار منفردزاده» از سرود «بهاران خجسته‌باد!»

«اسفندیار منفرد زاده» که خود نیز در رابطه با پروندۀ «خسرو گلسرخی» دستگیر و مدتی را در زندان اوین گذرانده بود، با سابقۀ درخشانی که به عنوان آهنگساز، هم در سینما و هم در خلق ترانه‌های که به «ترانۀ معترض» شهرت یافت، در واقع کسی است که سرود «بهاران خجسته‌باد» را به شکلی که امروز می‌شنویم خلق و ماندگار کرد. [ادامه مطلب]

* * *

روایت «عباس سماکار» از سرود «بهاران خجسته‌باد!»

«سماکار» متهم ردیف پنجم پرونده‌ای بود که به گروه «کرامت دانشیان» و «خسرو گلسرخی» شهرت یافت. او در کتاب «من یک شورشی هستم» که  شرح خاطرات اوست از چگونگی تشکیل، دستگیری، محاکمات و طی دوران محکومیت آن گروه، از شکل گرفتن ایده‌ی این سرود توسط کرامت دانشیان هم می‌نویسد. [ادامه مطلب]

* * *
در بارهٔ «اسفندیار منفردزاده» در این سایت:

یادمان هفتاد سالگی «اسفندیار منفردزاده»

* * *

error: Content is protected !!