«. . . این رقت طبع مرحوم حبیبالله بدیعی و سوز درونش مرا یاد صحنهای از منظومهی «نظامی» انداخت که پدر مجنون میاد به مجنون میگه: «آقا! بیا بریم به خانهی کعبه و از خداوند بخواه که این عشق را از تو بگیره.» و او [مجنون] میره و از خدا میخواد که: «عشق منو زیاد کُن و افزون کُن و . . .» و این شعر را آغاز کردم: چو مجنون گیرم از عاشقان نشانهی کعبه ـ دل بشکسته را میبرم به خانهی کعبه . . .»
بایگانی برچسب: s
پوران: چرا میروی!؟
پوران: شعلهٔ سرکش
پوران: دنیای من
مرضیه: میگریزم
پرتو: غروب عشوهگر
پوران: قصهٔ آشنایی
مرضیه: سنگ صبور
مرضیه: صبح خندان
رویا: خوشهٔ سرخ ارغوان
مرضیه: کجا میروی
گلپایگانی: آهستهتر برو
مرضیه: شبگرد
رویا: دل بیگناه
مرضیه: رفته بودم
کوروس سرهنگزاده: افسانه زندگی
گلپایگانی: دلخون (گلهای تازه ۶۱)
دلخون
شعر: فخرالدین عراقی
آهنگ: حبیبالله بدیعی
خواننده: علیاکبر گلپایگانی
گلهای تازه شماره ۶۱
مرضیه: نگاه گویا (سوزم از آتش جدایی)
نگاه گویا
(سوزم از آتش جدایی)
شعر: تورج نگهبان
آهنگ: [حبیبالله] بدیعی
خواننده: مرضیه