سیاوش کسرایی: پاییز درو (صدای شاعر)

سیاوش کسرایی مرتضی کیوان پاییز درو

بیست و هفتم مهر ماه امسال (۱۳۸۴) مصادف بود با سالروز پنجاه و یکمین سال تیرباران نخستین گروه از افسران سازمان نظامی حزب تودۀ ایران. تنها فرد غیرنظامی این گروه، «مرتضی کیوان» بود.

مظلوم‌ترین چهرۀ سیاسی معاصر، و درخشان‌ترین سیمای انسانی ـ فرهنگی عصر ما شاید. از «مرتضی کیوان» باید بیشتر از اینها گفت و نوشت. فرصتی درخور باید، تا از او آنگونه که شایسته و سزاوار اوست نوشت. در اینجا اما یاد عزیزش را با صدای «سیاوش کسرائی»، در داغنامۀ «پاییز درو»، گرم و عزیز می‌داریم.

سیاوش کسرایی پاییز درو

پاییز درو
به: کیوان و کلالی و دیگر شهیدان نخستین دستهٔ افسران سازمان نظامی

پاییز!
پاییز برگریز گریزان ز ماه و سال
بر سینهٔ سپیده‌دم تو نوار خون
آویختند
با صبحگاه سرد تو فریاد گرم دوست
آمیختند
پاییز میوهٔ سحری‌رنگ سخت و کال

واریز قصر ابر تو در شامگاه سرخ
نقش امیدهای به آتش نشسته است؛
دم‌سردی نسیم تو در باغ‌های لُخت
فرمان مرگ بر تن برگ شکسته است

دروازه‌ها گشودی و تابوت‌های گل
از شهر ما گریخت
عطر هزار سالهٔ امیدهای ما
بارنگ سرخ خون
بر خاک خشک ریخت

فردای برف‌ریز
پاییز!
هنگام رویش گل یخ از کنار سنگ
ای ننگ، ای درنگ،
قندیل‌های یخ را
چه کسی ذوب می کند؟
وین جام‌های می را چه کسی آورد به زنگ

پاییز!
ای آسمان رقص کلاغان خشک‌بال،
گلخانهٔ شکسته در شاخه‌های فقر،
دراین شب سیاه که غم بسته راه دید
کو خوشهٔ ستاره؟
کو ابر پاره‌پاره؟
کو کهکشان سنگ‌فرش تا مشرق امید؟

وقتی سوار هست و همآورد گُرد هست
برپهنهٔ نبرد سمندر دلاوران
چوگان فتح را
امید بُرد هست
آویزهای غمزدهٔ برگ‌های خیس
وی روزهای گس
چون شد که بوسه هست و لب بوسه‌خواه نیست؟
چون شد که دست هست و کسی نیست دسترس؟

در سرزمین ما
بیهوده نیست بلبل آشفته را نوا
در هیچ باغ مگر باغ ما سیاه
یک سرخ گل نمی‌شکفد با چنین صفا
یک سرگذشت نیست چنین تیره و تباه

در جویبار اگرچه می‌دود الماس‌های تر
و آواز خویش را
می‌خواند پر سوزتر شبگیر رهگذر
لیکن در این زمان
بی‌مرد مانده‌ای پاییز
ای بیوهٔ عزیز غم‌انگیز مهربان!

۱۳۳۳/۱۰/۱۸
سیاوش کسرایی
از مجموعه شهر «آوا»

* * *

یاد «مرتضی کیوان» در این سایت:

احمد شاملو: آن روز (صدای شاعر)
● مهدی اخوان‌ثالث: هستن (صدای شاعر)
● سیاوش کسرایی: پاییز درو (صدای شاعر)
● احمد شاملو: عشق عمومی (صدای شاعر)
● احمد شاملو: یاد آر! از عموهایت. (صدای شاعر)
● مرتضی کیوان: واپسین نامه، پیش از ساعت اعدام
● هوشنگ ابتهاج: «کیوان» ستاره بود. (صدای شاعر)
● احمد شاملو: سال اشک «پوری» سال خون «مرتضا»
● هوشنگ ابتهاج: سروستان (صدا و دست‌نوشتهٔ شاعر)
● هوشنگ ابتهاج: بوسه [صدای پای دوست] (صدای شاعر)
● سال اشک پوری (کارت عضویت کتابخانهٔ «پوری سلطانی»)
● مرتضی کیوان و پیرامونیان او (عکس و کارت عضویت کتابخانه)
● «مرتضی کیوان» و «پوری سلطانی» ۱۰ تیر ماه ۱۳۳۳ (عکس و تاریخ)
● «مرتضی کیوان» و «پوری سلطانی» ۱۷ تیر ماه ۱۳۳۳ (عکس و تاریخ)

* * *

error: Content is protected !!