مهدی اخوان‌ثالث ـ زمستان (مجموعه ترانه‌ها)

مهدی اخوان ثالث زمستان

«زمستان»
مهدی اخوان ثالث
(مجموعه ترانه‌ها)

ادامه خواندن مهدی اخوان‌ثالث ـ زمستان (مجموعه ترانه‌ها)

نیما یوشیج: فسانه (مجموعه ترانه‌ها)

نیمایوشیج فسانه

ای فسانه! خسانند آنان
که فرو بسته ره را به گلزار
خس، به صد سال توفان ننالد
گل، ز یک تندباد است بیمار

ادامه خواندن نیما یوشیج: فسانه (مجموعه ترانه‌ها)

هوشنگ ابتهاج: گریز (مجموعه ترانه‌ها)

هوشنگ ابتهاج گریز

گریز
از هم گریختیم.
وان نازنین پیاله‌ٔ دلخواه را، دریغ
بر خاک ریختیم!

جان من و تو تشنهٔ پیوند مهر بود،
دردا که جان تشنهٔ خود را گداختیم!
بس دردناک بود جدائی میان ما،
از هم جدا شدیم و بدین درد ساختیم.

دیدار ما که آن‌همه شوق و امید داشت،
اینک نگاه کُن که سراسر ملال گشت،
وان عشق نازنین که میان من و تو بود،
دردا که چون جوانی ما پایمال گشت!

با آن‌همه نیاز که من داشتم به تو،
پرهیز عاشقانهٔ من ناگریز بود.
من بارها به سوی تو آمدم، ولی
هر بار دیر بود!

اینک من و توایم دو تنهای بی‌نصیب،
هر یک جدا گرفته ره سرنوشت خویش.
سرگشته در کشاکش طوفان روزگار،
گم‌کرده همچو آدم و حوا بهشت خویش!

تهران ـ اردیبهشت ۱۳۳۶
مجموعه «یادگار خون سرو»

دستخط هوشنگ ابتهاج (سایه) در بالای مطلب، برگرفته از این تصویر است. [+]

* * *
یادنامه‌ی «هوشنگ ابتهاج» (سایه)

* * *

احمد شاملو: بیابان را سراسر مه گرفته (مجموعه ترانه‌ها)

احمد شاملو بیابان را سراسر مه گرفته

«احمد شاملو»، یکی از چند شاعر نوپرداز و معاصر است که سروده‌هایی از او در زمانی که زنده بود ترانه شد. شروع آن «شبانه‌»هایی بود به انتخاب «اسفندیار منفرد زاده» که همراه با موسیقی او با صدای «فرهاد مهراد» اجرا شد. گرچه می‌دانیم که «شاملو» ترانه‌سرا نبود و در طول حیات هنری خود شعری به‌قصد اجرا به شکل ترانه نسرود.

ادامه خواندن احمد شاملو: بیابان را سراسر مه گرفته (مجموعه ترانه‌ها)

هوشنگ ابتهاج: در کوچه‌سار شب (مجموعه ترانه)

هوشنگ ابتهاج کوچه سار شب

درین سرای بی‌کسی کسی به در نمی‌زند
به دشت پر ملال ما پرنده پر نمی‌زند

یکی زشب‌گرفتگان چراغ بر نمی‌کُند
کسی به کوچه‌سار شب در سحر نمی‌زند

نشسته‌ام در انتظار این غبار بی‌سوار
دریغ کز شبی چنین سپیده سر نمی‌زند

گذرگهی است پُر ستم که اندر او به غیر غم
یکی صلای آشنا به رهگذر نمی‌زند

دل خراب من دگر خراب‌تر نمی‌شود
که خنجر غمت از این خراب‌تر نمی‌زند

چه چشم پاسخ است از این دریچه‌های بسته‌ات؟
برو که هیچ‌کس ندا به گوش کر نمی‌زند

نه سایه دارم و نه بر، بیفکنندم و سزاست
اگر نه بر درخت تر کسی تبر نمی‌زند

تهران، دی ماه ۱۳۳۷

* * *
یادنامه‌ی «هوشنگ ابتهاج» (سایه)

* * *

error: Content is protected !!