ویگن: قهر

ویگن قهر

قهر
شعر: پرویز وکیلی
آهنگ: پرویز وکیلی
خواننده: ویگن

شب می‌آیی، سر شب می‌آیی،
دم‌صبح می‌آیی، می‌آیی به خوابم
دم به دم افشون کُنی صد شاخ گل تو رختخوابم
قربونِ اون سینه‌ی روشن‌تر از آئینه‌ی تو
الهی سر بر ندارم امشب از رو سینه‌ی تو

قهر نکن با منِ غمگینِ خسته
دلم از شیشه بوده و شکسته
اگه تو هم ترکم کنی مجنون می‌شم من
با این دلِ‌ دیوونه سرگردون می‌شم من
الهی سر بر ندارم امشب از رو سینه‌ی تو
قربونِ اون سینه‌ی روشن‌تر از آئینه‌ی تو

قهر نکن با منِ غمگینِ خسته
دلم از شیشه بوده و شکسته

* * *
نمونه‌ای دیگر از این ترانه با صدای: منوچهر سخایی و پوران

* * *

هایده: نمی‌دانم، نمی‌خواهم بدانم (گلهای رنگارنگ ۴۹۵)

هایده نمی دانم نمی خواهم بدانم

نمی‌دانم، نمی‌خواهم بدانم
گلهای رنگارنگ ۴۹۵
شعر: پرویز وکیلی
آهنگ: علی تجویدی
خواننده: هایده

نمی‌دانم، نمی‌خواهم بدانم كه ساز كهنه‌ی عشقم شكسته
نمی‌خواهم بدانم در نگاهم غروب غربتِ صحرا نشسته
خانه‌ی عشق من اكنون بی‌تو رنگِ غم گرفته
محفلِ پُر شور من از دوریت ماتم گرفته

من تو را هر نیمه‌شب محزون و خاموش
با دو چشمِ مات و غمگین جستجو كردم

همچو یک دیوانه‌ی غمگین به یادت
كوچه‌های آشنا را زیر و رو كردم

تا به چشم خویش دیدم هرچه بود از هم گسسته
سایه‌ی سردِ جدایی در میانِ ما نشسته


دل مگو با من كه او دیوانه‌ای دیوانه‌ای بود
در میانِ سینه‌ام بیگانه‌ای، بیگانه‌ای بود

بر تو نفرین ای دل من، ای دلِ بی‌حاصل من
من ز دست تو چنین افسانه گشتم
از همه خلق جهان بیگانه گشتم

خسته‌ام دیوانه‌ دل! زین بی‌قراری
من ندارم طاقتِ دیوانه‌داری

* * *

هایده: بگو چکنم (گلهای رنگارنگ ۵۴۰)

هایده بگو چکنم

بگو چکنم
(گلهای رنگارنگ ۵۴۰)
شعر: پرویز وکیلی
آهنگ: علی تجویدی
خواننده: هایده

گر نمی‌دانی بدان غم در دلِ تنگم خانه کردهکس نکرده با دلم کاری که غمِ جانانه کرده

خود تو دانی و دلِ من کز تو غم شد حاصلِ منگرچه در هر محفلی ای فتنه مرا دیوانه خواندیگر نمی‌دانی بدان عشقِ تو مرا دیوانه کرده

عشق تو را در سینه‌ام با خونِ دل پرورده‌اماز بی‌وفایی‌های تو در کوی جنون ره بُرده‌ام
اکنون که بی‌جُرم و گنه سوزانده ما راای دل مکُن بهر خدا با او مُدارا

کنون که امیدی به سینه ندارم
بگو چه کنم؟ بگو چه کنم؟اگر دل خود را به او نسپارمبگو چکنم؟ بگو چکنم؟
بگو چکنم؟
* * *

روی جلد صفحه این ترانه را در اینجا ببینید

* * *

حمید قنبری ـ پوران: راز و نیاز (ترانه‌های دو صدایی)

حمید قنبری پوران راز و نیاز

راز و نیاز
شعر: پرویز وکیلی
آهنگ: رضا گلشن راد
خوانندگان: حمید قنبری، پوران شاپوری

پوران: همه شب تا به سحر تب می‌کنم من ز غمِ‌ دوری یارم
حمید قنبری: من ستاره شمرم؛ گریه کنم؛ سر به روی زانو گذارم

پوران:
سحری بر سر راهت به سر سبزه نشینم
که تو باز آیی و یک لحظه تو را باز ببینم

حمید قنبری:
گل زیبای من آهسته نشیند به لبِ جو
پای آیینه‌ی چشمه می‌زند شانه به گیسو

هم‌خوان:
جدایی دو دلداده را خدا هرگز نخواهد
دلِ ما را به غم آشنا، خدا هرگز نخواهد

حمید قنبری: ای آرزویم، جز تو نجویم
پوران: من پر بگشایم، سوی تو آیم

حمید قنبری:
منم آن مرغکِ بی‌دل که پَرم عشقِ تو بسته
نتوانم بپرم با پَر و بالی که شکسته

پوران:
به پر و بالِ تو صد بوسه زنم تا بگشایم
ز دلت غم ببرم، راحت و شادی بفزایم

حمید قنبری:
نپرم جز بَرِ تو به‌خدا ای گل نازم
دلِ من پیش تو باشد هر دمی دل به که بازم!؟

هم‌خوان:
جدایی دو دلداده را خدا هرگز نخواهد
دلِ ما را به غم آشنا، خدا هرگز نخواهد

* * *

عارف ـ نارملا: دست به دست

عارف نارملا دست به دست

دست به دست
شعر: پرویز وکیلی | خوانندگان: عارف و نارملا
بر آهنگ: Esma Redzepova – Opa Nina Nina

عارف:
کاشکی یارم گل بشه بشینه تو دامنوم
یار به من نزدیک بشه، نزدیکتر از پیراهنوم

نارملا:
آفتاب ندیده این تنم، سفیده پای گردنم
اون ناز و آسه رفتنم، این خوندن و رقصیدنم

عارف:
کاشکی بشم چو آینه، بشینم روبرویت
کاشکی بشم چون شونه، بکشم دستی به مویت

نارملا:
نگاه به ساق پام نکُن ترسم دل‌تو آب کنم
سر شب بیام به خوابت چشمون‌تو بی‌خواب کُنم

هم‌خوان:
بپا نخوره دست تو به دستم
که من مثال گل آتیش هستم
اگر صبح به خیال تو مستم
سر شب مال نومزدوم هستم

* * *
نمونهٔ فارسی‌شدهٔ ترانه‌های مشهور

* * *

ویگن: جای تو خالی

ویگن جای تو خالی

جای تو خالی
شعر: پرویز وکیلی / خواننده: ویگن
بر آهنگ: Never On Sunday – Melina Mercouri

کجا رفته‌ای تو ای امیدم که از حال من خبر نداری
کجا رفته‌ای تو ای نازنین که بر عاشقان گذر نداری
اگر چه رفته‌ای چون بهارم، خیالت نشسته در بر من
اگر چه رفته ای از کنارم هوای تو مانده در سر من

جای تو خالی
که برقصی پرشور، بدرخشی چون نور تو در این خانه
جای تو خالی
که بناز از هر سو، بفشانی گیسو ز سر شانه

بی‌تو غمگینم
که نباشد هرگز به لب این گلها خنده‌های تو
گر خانه‌ی من چون گلستان باشد،
به خدا ننشیند گل به جای تو

کجا رفته‌ای تو ای امیدم که از حال من خبر نداری
کجا رفته‌ای تو ای نازنین که بر عاشقان گذر نداری
اگر چه رفته‌ای چون بهارم، خیالت نشسته در بر من
اگر چه رفته ای از کنارم هوای تو مانده در سر من

جای تو خالی
که ببخشی بر ما، می گلگون را از لب پیمانه
در شام مستی، بگشایی گیسو
که ببندی پای من دیوانه

* * *
نمونهٔ فارسی‌شدهٔ ترانه‌های مشهور

* * *

ویگن: شکوفه‌ها

ویگن شکوفه ها

شکوفه‌ها
شعر: پرویز وکیلی
آهنگ: عطاالله خرم
خواننده: ویگن

شکوفه می‌رقصد از باد بهاری
شده سر تا سرِ دشت سبز و گُلناری
شکوفه‌های بی‌قرار، روزِ آفتابی
به صبا بوسه دهند با لبِ سُرخابی
ای شکوفه خنده‌ی تو جلوه‌ها دارد
آن روی زیبا نظری سوی ما دارد

دلداده بُلبُل دارد سخن‌ها
آراید از ساز و سخن بزم چمن‌ها
پروانه در بزم طرب آمده تنها
بادِ بهاری با بی‌قراری
شکوفه پَرپَر کُند و لاله پریشان
به هر طرف دستِ صبا گشته گُل افشان

شکوفه می‌رقصد از باد بهاری
شده سر تا سرِ دشت سبز و گُلناری
عطر جانپرور گُل می‌برد هوشم
نغمه‌ی مُرغِ چمن کرده خاموشم
ای شکوفه خنده‌ی تو جلوه‌ها دارد
آن روی زیبا نظری سوی ما دارد

* * *

منوچهر سخایی ـ الهه: گفتگوی بهاری

منوچهر الهه گفتگوی بهاری

گفتگوی بهاری
شعر: پرویز وکیلی
آهنگ: کامبیز مژدهی
خوانندگان: منوچهر سخایی ـ الهه

الهه:
نسیم بهاری وزد از صحرا
دست نوازش کشد بر روی گلها

منوچهر:
بیا سوی صحرا تا گل بچینیم
چون ژاله بر دامنِ گلها نشینیم

هم‌خوان:
روی گل، نشانِ روی تو دارد
لاله‌ی آتشین، خویِ تو دارد

منوچهر:
من چو نسیم دلکشِ بهارم
با تو بی‌قرار و بی‌تو بی‌قرارم

الهه:
بهر تو کردم پُر ز گل دامانم
با امیدی که بر پای تو بیفشانم

* * *
ترانه‌شناسی «کامبیز مژدهی»

* * *

منوچهر سخایی: کالسکه‌ی زرین (اولین ترانه)

منوچهر کالسکه زرین

 

کالسکه‌ زرین
شعر: پرویز وکیلی
آهنگ: کامبیز مژدهی
خواننده:‌ منوچهر سخایی

کالسکه‌ی زرینی در فروغ ماه
آهسته شود پنهان در غبار راه
بی‌خبر بگذشت آرام از کنار من
بُرده با خود از کنارِ من، قرارِ من
یارِ من در کالسکه بنشسته
دل ز عشق و شهر خود بگسسته

آه! چه حاصل از آشنایی
چون به بار آرد جدایی
از چشمم بگذشت
همچون رویایی
با این راه دور و دراز
کی من به او می‌رسم باز

* * *
ترانه‌شناسی «کامبیز مژدهی»

* * *

هایده: زمونه (جلد صفحه)

هایده زمونه

زمونه
شعر: پرویز وکیلی
آهنگ: علی تجویدی
خواننده: هایده

زمونه‌ای شده که کس وفا ندارهشرابِ کُهنه مستی و صفا ندارهاهلِ دلی ز حالِ دل خبر ندارهدعایِ عاشقونه هم اثر ندارهزمونه‌ای شده که بوسه سردِ سردهگلهای سرخِ عاشقونه زردِ زردهتو این زمونه من خریدار تو بودمدیوونه‌ای بودم، گرفتار تو بودم

زمونه‌ای شده پُر از غم جدایی
کسی نمی‌خونه نوای آشناییعاشق تو این زمونه غمخواری ندارهافسانه‌ی مجنون خریداری ندارهزمونه‌ای شده که مستِ دل‌شکستهبر خاک ساغر و پیاله‌ها نشستهتو این زمونه من خریدار تو بودمدیوونه‌ای بودم، گرفتار تو بودم
دل من! مستِ میخونه‌ها، ای دل من!شرابِ سرخِ پیمونه‌ها، ای دل من!تو بودی که با او وفا کردیمرا با غمش آشنا کردی
ببین این دل مرا تا کجا می‌کشونهغم او جانم آخر به لب می‌رسونهمرا دل اسیر بلا کردهمیونِ رقیب‌ون رها کرده
* *‌ *
error: Content is protected !!