عهدیه: قصه دلها (ترانه فیلم)

عهدیه بی تو هرگز

قصه دلها (بی‌ تو هرگز) [+]
شعر: محمدعلی شیرازی
آهنگ: انوشیروان روحانی
خواننده: عهدیه
ترانه فیلم: روسپی

هرگز، هرگز، هرگز بی‌تو نمی‌خندم
بی‌تو بر دل عشقی هرگز نمی‌بندم

خدا، خدا، خدایا
اگر به کام من جهان نگردانی، جهان بسوزانم
اگر خدا، خدایا مرا بگریانی، من آسمانت را به غم بگریانم
منم که در دل ز نامرادی فسانه‌ها دارم
منم که چون گل شکفته بر لب ترانه‌ها دارم

هرگز، هرگز، هرگز بی‌تو نمی‌خندم
بی‌تو بر دل عشقی هرگز نمی‌بندم

تو بیا فروغ آرزوها، که رنج جستجو را پایان تویی
تو بیا که بی‌تو آه سردم، که بی‌تو موج دردم، درمان تویی
منم که در دل ز نامرادی فسانه‌ها دارم
منم که چون گل شکفته بر لب ترانه‌ها دارم

هرگز، هرگز، هرگز بی‌تو نمی‌خندم
بی‌تو بر دل عشقی هرگز نمی‌بندم

* * *
روی جلد صفحه این ترانه را در اینجا ببینید

* * *

عارف: غریبه (ای خدا حرفی بزن) (ترانه فیلم)

عارف ای خدا حرفی بزن

غریبه (ای خدا حرفی بزن)
شعر: ایرج جنتی‌عطایی
آهنگ: بابک بیات
تنظیم آهنگ: واروژان
خواننده: عارف
ترانه فیلم: غریبه

ای خدا، آه ای خدا، از توی آسمونا
گوش بده به درد من که می‌خوام حرف بزنم
واسه یک روزم شده سکوتم رو بشکنم
ای خدا خودت بگو واسه چی ساختی من‌و
توی این زندون غم چرا انداختی من‌و

چرا هر جا که می‌رم در به روم وا نمی‌شه
چرا هر جا دلی‌یه می‌شکنه مثل شیشه
ای خدا حرفی بزن اگه گوش‌ت با منه
این چیه که قلب‌مو داره آتیش می‌زنه

* * *
ترانه «غریبه» در «نگاهنگ»

* * *
روی جلد صفحه این ترانه را در اینجا ببینید

* * *

رامش: شب ژانویه (ترانه فیلم)

رامش شب ژانویه

شب ژانویه
شعر: محمدعلی شیرازی
آهنگ: انوشیروان روحانی
خواننده: رامش
ترانه فیلم: ماجرای شب ژانویه

خداوندا به مِهر خود
فروزان کُن شبِ‌ عید ما
تویی یارب نوید ما
برافروزان تو امید ما
گذران باشد غم و شادی‌ها
گذرد زشت و گذرد زیبا
ره پاکی رو، گذرد دنیا
گذرد امشب، گذرد فردا
. . .
. . .

«شبی که من کاج شدم» خاطره‌نوشته‌ی طنزی از: هادی خرسندی

* * *

دلکش: شد زندگی زندان من (ترانه فیلم)

دلکش شد زندگانی زندان من

شد زندگانی زندان من (افسرده دل)
شعر: میرناصر شریفی
آهنگ: مهدی خالدی
خواننده: دلکش
ترانه فیلم: افسونگر

ادامه خواندن دلکش: شد زندگی زندان من (ترانه فیلم)

پوران: نامهربان گل پیکر (ترانه فیلم)

پوران نامهربان گل پیکر

نامهربان گل‌ پیکر (سیمن‌بری)
شعر: جمشید شیبانی
آهنگ: جمشید شیبانی
خواننده: پوران شاپوری
ترانه فیلم: طلای سفید

سیمین‌بری، گل‌پیکری، آری
از ماه و گل زیباتری، آری
همچون پَری افسونگری، آری
دیوانه‌ی رویت منم، چه خواهی دگر از من
سرگشته‌ی کویت منم، نداری خبر از من

هر شب که مَه بر آسمان
گردد عیان دامن‌کشان
گویم به او راز نهان
که با من چها کردی
به جانم جفا کردی

هم جان و هم جانانه‌ای، اما
در دلبری افسانه‌ای، اما
اما ز من بیگانه‌ای، اما
آزرده‌ام خواهی چرا، تو ای نو گل زیبا
افسرده‌ام خواهی چرا، تو ای آفت دلها

عاشق‌کُشی، شوخی، فسون‌کاری
شیرین‌لبی، اما دل آزاری
با ما سر جور و جفا داری
می‌سوزم از هجرانِ تو
نترسی ز آهِ من
دست من و دامان تو
چه باشد گناه من!؟

دارم ز تو نامهربان
شوقی به دل شوری به جان
می‌سوزم از سوز نهان
ز جانم چه می‌خواهی
نگاهی به من گاهی

یارب برس امشب به فریادم
بستان از آن نامهربان دادم
بیداد او برکنده بنیادم
گو ماه من از آسمان دمی چهره بنماید
تا شاهد امید من، ز رُخ پرده بگشاید

مجموعه‌ای از بازخوانی ترانه‌ی سیمین‌بر

* * *

مهستی: نخستین عشق (ترانه فیلم)

مهستی نخستین عشق

نخستین عشق
آهنگ: اسفندیار منفردزاده
خواننده: مهستی
ترانه فیلم: شکوه قهرمان

عشق تو چون آتشی در سینه‌ام مانده
با قلب من در رویا افسانه‌‌ی تو خوانده
آرزو در سینه‌ام بر پا کرده توفان
تنها تو در این دنیا با این مرغ خسته بمان

هر جا باشم پس از این یاد تو بود در خاطر من چون خاطره‌ها
بر هر جا می‌نگرم چون خنده‌ی گل بینم به‌خدا لبخند تو را
با من باش ای که ز تو روشن شده این ویرانه‌دلم
ترکم مکن که تو را خواهد به جهان دیوانه‌دلم

در شب تنهایی، در بر آیینه، قصه‌ی دل می‌خوانم
ای همه شیدایی، من خدا می‌داند، قدر عشقت می‌دانم
تا کنارت هستم، چشمه‌ی امیدم، جلوه‌ای از خورشیدم
بی تو بی‌آرامم، شمع تب‌آلودم، بی‌پناهم، نومیدم

هر جا باشم پس از این یاد تو بود در خاطر من چون خاطره‌ها
بر هر جا می‌نگرم چون خنده‌ی گل بینم به خدا لبخند تو را

*‌ * *
یادمان اسفندیار منفردزاده

* * *
روی جلد صفحه این ترانه را در اینجا ببینید

* * *

فرهاد: مرد تنها (اولین ترانه)

فرهاد مرد تنها با صدای بی صدا

مرد تنها
شعر: شهیار قنبری
آهنگ: اسفندیار منفرد زاده
خواننده: فرهاد مهراد
ترانه فیلم: رضا موتوری [+]

با صدای بی‌صدا،
مث یه کوه بلند،
مث یه خواب کوتاه،
یه مرد بود، یه مرد.

با دست‌های فقیر،
با چشم‌های محروم،
با پاهای خسته،
یه مرد بود، یه مرد.

شب، با تابوت سیاه،
نشست توی چشم‌هاش؛
خاموش شد ستاره،
افتاد روی خاک.

سایه‌ش هم نمی‌موند
هرگز پشت سرش؛
غمگین بود و خسته،
تنهای تنها.

با لب‌های تشنه
به عکس یه چشمه
نرسید تا ببینه
قطره
قطره
قطره‌ی آب
قطره‌ی آب.

در شب بی‌تپش
این‌طرف، اون‌طرف
می‌افتاد تا بشنفه
صدا
صدا
صدای پا
صدای پا.

* * *
در باره‌ی ترانه‌ی «مرد تنها» در این سایت

* * *

فریدون فروغی: آدمک (اولین ترانه)

فریدون فروغی آدمک

آدمک (ترانه فیلم: آدمک)
شعر: لعبت والا
آهنگ: تورج شعبانخانی
خواننده: فریدون فروغی

چون سایه‌های بی‌امان
بازیچه‌ی دست زمان
در این دنیا ماندم چنان
افسرده و حیران
سرگشته و  نالان
چون آدمک زنجیر بر دست و پایم
از پنجه‌ی تقدیر من کی رهایم

ای که تو دادی جانم
گو به من تا کی بمانم
آدمی ـ چون آدمک ـ مخلوقی سرگردان
چون آدمک زنجیر بر دست و پایم
از پنجه‌ی تقدیر من کی رهایم

* * *

error: Content is protected !!