آنچه از پیشینهٔ نام «زندان» در ادبیات فارسی و به ویژه در گسترهٔ شعر به یاد داریم، شاید از سرودههای «مسعود سعد سلمان» (زندانی سالیانِ «قلعۀ قهقه») شروع شود تا به قصیدۀ معروف «بهار» در تعریف زندانهای رضاشاهی برسد. در دوران معاصر ما نیز اسمی از «زندان اوین» در یکی دو سروده از شاعران نوپرداز آمده که یکی از آن دو، شعری از «ایرج جنتیعطائی» است.
ادامه خواندن ایرج جنتیعطائی: همسال نعرهی نه! (برای زندان اوین)