«آهو و پرندهها»
(قصه برای کودکان)
نوشتۀ: نیما یوشیج
قصهگو: بهروز وثوقی
موسیقی، ضبط، اجرا، تولید و پخش:
اسفندیار منفردزاده
ادامه خواندن نیما یوشیج: آهو و پرندهها (بهروز وثوقی، اسفندیار منفردزاده)
«آهو و پرندهها»
(قصه برای کودکان)
نوشتۀ: نیما یوشیج
قصهگو: بهروز وثوقی
موسیقی، ضبط، اجرا، تولید و پخش:
اسفندیار منفردزاده
ادامه خواندن نیما یوشیج: آهو و پرندهها (بهروز وثوقی، اسفندیار منفردزاده)
ترانۀ «دیگه اشکم واسه من ناز میکنه»، اولین تجربۀ ترانهسرایی «شیهار قنبری» و همکاریش با «اسفندیار منفردزاده» است. او در مجموعه ترانهسرودههای خود که با نام «دریا در من»، منتشر شده مینویسد:
ادامه خواندن یادمان اسفندیار منفردزاده (دیگه اشکم واسه من ناز میکُنه)
«شهیار قنبری» اما در قحط سال صداها، خود ترانهای از سرودههایش را میخواند. «مرا نترسان دوست» اول بار در مجموعۀ سروده ـ دکلمههای او بهنام «یک دهان آواز سرخ» بهشکل نوار کاست منتشر شد. چند سالی بعد با آهنگی از ساختههای «منفردزاده» در مجموعۀ «اگر همه شاعر بودند» همراه با دکلمۀ سرودههای تازهترش، این شعر را هم بهشکل ترانه با صدای خود خواند. [+]
ترانۀ «تو بارونی، تو آفتابی» اولین کار مشترک «اسفندیار منفردزاده و مینا اسدی» است که در سال ۱۳۵۱ با صدای «رامش» اجرا شد و در شکل صفحه، توسط کمپانی «آهنگ روز» به بازار آمد. «مینا اسدی»، در بارۀ این ترانه نوشته است:
نماز
ترانهخوان: رامش
شعر ترانه: شهیار قنبری
آهنگساز: اسفندیار منفردزاده
شاید باور نکنید، اما حقیقت دارد. ریشهی سرود «بهاران خجستهباد! به ایالت «کاتانگا» در کشور «کنگو» میرسد. امروز حتی تاریخ دقیق جوانهزدن این سرود را از آن ریشه میدانیم. دقیقا ۶۲ سال پیش در چنین روزی (سهشنبه ۲۷ دی ۱۳۳۹) روزی که «پاتریس لومومبا» رهبر جنبش ملی کنگو در آفریقا را در اسید حل کردند!
ایرانی است و هزار و یک هنر! و یک از آن هزار، همانا سرودن شعر است و طبع شاعری او. همۀ ما، از مرد و زن، چه باسواد و کمسواد، در گذشتهامان لابد بیت شعری موزون از خود سروده و یا حتما در آینده روزی خواهیم سرود!
ادامه خواندن سرایندۀ شعر سرود «بهاران خجستهباد!» را یاد باد!
میدانیم که بسیاری سرایندۀ شعر سرود «بهاران خجستهباد!» را «کرامت دانشیان» میپندارند. دلیل آن همین که این سرود را اولین بار از زبان او شنیدهاند. حتی در نشریات مختلفی که در سال اول بعد از انقلاب منتشر شد، بر بالای متن چاپ شدۀ ابیات این سروده، مینوشتند: «سرودهای از کرامت دانشیان». و چه بسا این باور و برداشت عموم مردم از مطالعۀ همان نشریات سرچشمه گرفته باشد.
«اسفندیار منفرد زاده» که خود نیز در رابطه با پروندۀ «خسرو گلسرخی» توسط «ساواک» دستگیر و مدتی را در زندان اوین گذرانده بود، با سابقۀ درخشانی که به عنوان آهنگساز، هم در سینما و هم در خلق ترانههای که به «ترانۀ معترض» شهرت یافت، در واقع کسی است که سرود «بهاران خجستهباد» را به شکلی که امروز میشنویم خلق و ماندگار کرد.
و اما حکایت این سرود کوتاه، از قرار بلندتر از آنی است که ما نوشتیم و شما خواندید. همانطور که نوشتیم هالهای از حدس و گمانهایی که در اینجا و آنجا بوده و آمده نیز، چهرۀ تابناک و روشن این سرود را در پردۀ شک و ابهام پوشانده که از آنها درمیگذریم.
روایت دیگری اما در این باره وجود دارد که آن نیز به قلم «عباس سماکار» در کتاب «من یک شورشی هستم» به چاپ رسیده است.