دریاچه نور
شعر: پرویز وکیلی
آهنگ: پرویز مقصدی
خواننده: عارف
خاطرت آید که آنشب
از جنگلها گذشتیم
بر تنِ سرد درختان
یادگاری مینوشتیم
با من اندوهِ جدایی
نمیدانی چها کرد
نفرین به دستِ سرنوشت
تو را از من جدا کرد
بیتو بر روی لبانم
بوسه پژمُرده گشته
بیتو از این زندگانی
قلبم آزرده گشته
بیتو ای دنیای شادی
دلم دریای درد است
چون کبوترهای غمگین
نگاهم مات و سرد است
ای دلت دریاچهی نور
گر دلم را شکستی
خاطراتم را به یاد آر
هر جا بیمن نشستی
* * *