«معینی کرمانشاهی»، شاعر ترانه‌های ماندگار

رحیم معینی کرمانشاهی ترانه سرا

امروز (پانزدهم بهمن‌ماه)‌ سالروز تولد «معینی کرمانشاهی» شاعر بخشی از ترانه‌های ماندگار زمانه‌ی ما است. چند ترانه از سروده‌های او که با صدای خوانندگان مختلف همراه با نوای مشهورترین نغمه‌سازان موسیقی معاصر ایران اجرا شده و به یادگار مانده است را بشنوید. یادش گرامی‌باد.

ادامه خواندن «معینی کرمانشاهی»، شاعر ترانه‌های ماندگار

ترانه‌شناسی جهانبخش پازوکی (مهستی)

ترانه شناسی جهانبخش پازوکی مهستی

شاید این صدای خاص مهستی بود که با حال و هوای ترانه‌هایی که جهانبخش پازوکی می‌ساخت بیشتر جور و هماهنگ بود. او لقب «خواننده‌ دلها» را بابت اجرای همین ترانه‌ها گرفته بود.

ادامه خواندن ترانه‌شناسی جهانبخش پازوکی (مهستی)

رهی معیری کاروان‌سالار ترانه‌سرایان سبک کلاسیک

رهی معیری

رهی معیری را بیشتر با ترانه‌هایی که سروده می‌شناسند. وقتی می‌گویی: «رهی معیری»، انگار گفته باشی: «دیدی که رسوا شد دلم» مرضیه، «به‌کنارم بنشین» دلکش، «خزان عشق» جواد بدیع‌زاده و «من از روز ازل دیوانه بودم» غلامحسین بنان.

از «رهی معیری» در این سایت:
«رهی معیری» کاروان‌سالار ترانه‌سرایان سبک کلاسیک
«خزان عشق» رهی معیری (مجموعه ترانه‌ها)
امضاء کتاب «سایهٔ عمر» برای «همایون خرم»
امضاء کتاب «سایهٔ عمر» برای «نواب صفا»
خط، صدا و چند ترانه از «رهی معیری»

* * *

ترانه‌هایی با صدای «رامش» و دیگران

رامش خواننده

برای بسیاری از ما نام ترانه‌ی «نماز»، یادآور اجرای آن توسط. دو خواننده‌ی نام‌آشناست. یکی «فریدون فروغی»؛ و دیگری با صدایی که به‌قول شهیار قنبری ـ سراینده‌ی شعر ترانه‌ی نماز ـ مثل هیچ صدایی نیست. صدای رامش.

ادامه خواندن ترانه‌هایی با صدای «رامش» و دیگران

مجید محسنی: چشم جادو

مجید محسنی چشم جادو

چشم جادو
خواننده: مجید محسنی

ای نازنین دلبرم، ای شوخ مَه‌پیکرم
نمی‌رود عشق تو یک لحظه‌ای از سرم
عشق تو آئین من، مهرت بُوَد دین من
رحمی کن این نازنین بر قلب خونین من
بنازم آن روی تو، کمند گیسوی تو
ربوده دین و دلم، دو چشم جادوی تو
ای کبعهٔ آمالم آخر رحمی بر حالم
در قفس جور تو شکسته پر و بالم

پانویس راوی:
مجید محسنی را اهل سیاست در کسوت نمایندهٔ‌ مردم دماوند در مجلس شورای ملی به یاد می‌آورند و اهل سینما به عنوان نویسنده، کارگردان و بازیگر فیلم «پرستوها به لانه باز می‌گردند». چند ترانه فکاهی هم با صدای او باقی مانده است. (ورپریده، زن مدپرست،‌ دعانویس). این ترانهٔ «چشم جادو» اما از ترانه‌های جدی او است که با همراهی «ارکستر صوت» توسط شرکت کلمبیا در سال ۱۳۲۶ به شکل صفحه سنگی ۷۸ دور به بازار آمد. شعری متفاوت بر آهنگی ترانهٔ «دختر ماچ‌گل» که در همان سال «ارکستر عادل آخوندزاده» برای خواننده‌‌ای به نام بانو سیف‌زاده نواخته بود و کمپانی هیزمسترزویس منتشر کرد. نزدیک به سه دهه بعد در سال ۱۳۵۳ اما آهنگ این ترانه این‌بار اما با نام حسین واثقی روی شعری از رضا شمسا با صدای عهدیه و لب‌خوانی مرجان در فیلم هرجایی! استفاده شد.

* * *

پوران: اولین عشق

پوران اولین عشق

اولین عشق
شعر: کریم فکور
آهنگ: مارسل استپانیان
خواننده: پوران شاپوری

● از ذوق‌ورزی‌ ترانه‌سرایان ایرانی یکی هم ساختن شعر این آهنگ است. حکایت اولین عشق از زبان دختری هفده ـ هیجده ساله که لکنت دارد! در ادبیات کلاسیک ایران بوده‌اند شاعرانی که از زبان آدم الکن سروده‌اند، در ترانه‌سرایی معاصر اما پیش از ترانه «اولین عشق»، دلکش هم ترانه «چین چین دامن» را با لکنت زبان خوانده بود. (ش ش ش ش شبی شرابم دادی) (در اینجا بشنوید!)

* * *

نادر نادرپور: کهن دیارا (صدای شاعر) مجموعه ترانه‌ها

کهن دیارا نادر نادر پور

کهن دیارا، دیار یارا! دل از تو کندم ولی ندانم
که گر گریزم کجا گریزم؟ وگر بمانم کجا بمانم

نه پای رفتن، نه تاب ماندن، چگونه گویم، درخت خشکم
عجب نباشد، اگر تَبرزَن، طمع ببندد در استخوانم

در این جهنم، گُلِ بهشتی، چگونه رویَد، چگونه بویَد
من ای بهاران! ز ابر نیسان، چه بهره گیرم که خود خزانم

به حُکم یزدان، شُکوهِ پیری مرا نشاید، مرا نزیبد
چرا که پنهان، به حرف شیطان، سپرده‌ام دل که نوجوانم

صدای حق را، سکوت باطل، در آن دل شب، چنان فرو کُشت
که تا قیامت، درین مُصیبت، گلو فشارَد، غمِ نهانم

کبوتران را، به گاه رفتن، سر نشستن، به بام من نیست
که تا پیامی، به خط جانان، ز پای آنان، فرو ستانم

سفینه‌ی دل، نشسته در گل، چراغ ساحل، نمی‌درخشد
در این سیاهی، سپیده‌ای کو؟ که چشم حسرت، در او نشانم

اَلا خدایا، گره‌گشایا! به چاره‌جویی، مرا مدد کن
بُوَد که بر خود، دری گشایم، غم درون را، برون کِشانم

چنان سراپا، شب سیه را، به چنگ و دندان، درآورم پوست
که صبح عریان، به خون نشیند، بر آستانم، در آسمانم

کهن دیارا، دیار یارا! به عزم رفتن دل، از تو کندم
ولی جز اینجا، وطن گزیدن، نمی‌توانم نمی‌توانم.

تهران ـ آدینه ۱۹ آبان ماه ۱۳۵۷
نادر نادرپور
از مجموعه اشعار «صبح دروغین»

* * *
یادنامه‌ی «نادر نادرپور» در سایت «راوی حکایت باقی»

* * *

آخرین تصویر «فروغ فرخزاد» یادگاری از «علی خادم»

فروغ فرخزاد علی خادم

دروغ چرا؟ تا امروز نمی‌دانستم این پرتره از چهرهٔ فروغ فرخزاد آخرین عکس او پیش از مرگ نابهنگام شاعر است و عکاس آن علی خادم، فرزند محمدجعفر خادم مدیر و صاحب عکاسخانهٔ خادم در میدان حسن‌آباد تهران است. علی خادم که عکاسی پایه را از پدر آموخته بود بعدها خود از عکاسان مطرح و مشهور مطبوعات ایران شد. این عکس در تاریخ سه‌شنبه ۲ اسفند ماه ۱۳۴۵ (هفت روز پس از تصادف و مرگ فروغ فرخزاد) بر جلد مجلهٔ فردوسی چاپ شد. تصویری به چشم‌آشنا از فروغ که تا امروز نمی‌دانستم آخرین پرتره‌ٔ او، و عکاسش علی خادم است. یاد این دو هنرمند شاد و گرامی‌باد.

* * *

error: Content is protected !!