شفیعی کدکنی: سفر بخیر (مجموعه ترانه‌ها)

شفیعی کدکنی

با اینکه نام دکتر «محمدرضا شفیعی کدکنی» (م. سرشک) همواره با پژوهش در گسترۀ شعر کلاسیک ایران همراه است و آثاری چون دیوان «شمس تبریزی» و «بیدل دهلوی» راست کار و پژوهش‌های اوست؛ ولی راست این است که ما او را شاعری نوپرداز و صاحب سبک می‌شناسیم.

ادامه خواندن شفیعی کدکنی: سفر بخیر (مجموعه ترانه‌ها)

ترانه‌شناسی فریدون فروغی

فریدون فروغی

مجموعه «ترانه‌شناسی»ها در این سایت:
● ترانه‌‌شناسی «عطاالله خرم»
ترانه‌شناسی «پرویز غیاثیان»
● ترانه‌شناسی «بزرگ لشگری»
● ترانه‌شناسی «جواد لشگری»
ترانه‌شناسی «حسن لشگری»
ترانه‌شناسی «منوچهر لشگری»
ترانه‌شناسی «جمشید ارجمند»
● ترانه‌‌شناسی «کامبیز مژدهی»
● ترانه‌شناسی جهانبخش پازوکی (پوران)
● ترانه‌شناسی جهانبخش پازوکی (هایده)
● ترانه‌شناسی جهانبخش پازوکی (معین)
● ترانه‌شناسی جهانبخش پازوکی (فرزین)
● ترانه‌شناسی جهانبخش پازوکی (فرشته)
● ترانه‌شناسی جهانبخش پازوکی (مهستی)
● ترانه‌شناسی جهانبخش پازوکی (منوچهر سخایی)
● ترانه‌شناسی جهانبخش پازوکی (هوشمند عقیلی)
● ترانه‌شناسی جهانبخش پازوکی (کامل در یک مجموعه)

ترانه‌شناسی واروژان (گوگوش)
● ترانه‌شناسی واروژان (۱۷۶ ترانه)
● ترانه‌شناسی واروژان (تنظیم‌‌ آهنگ‌ها)
ترانه‌شناسی واروژان (آهنگساز ‌گزیده‌کار)

*‌ * *

قصه‌خوانی فریدون تنکابنی در شبهای شعر انستیتو گوته

فریدون تنکابنی

کانون نویسندگان ایران با همکاری انجمن روابط فرهنگی ایران و آلمان (انستیتو گوته)، از ۱۸ تا ۲۷ مهر ۱۳۵۶ مراسم شعرخوانی و سخنرانی برگزار کردند که به «ده شب» معروف شد. در نهمین شب (۲۶ مهر ماه) نوبت قصه‌خوانی فریدون تنکابنی بود. او در آن شب داستان «هذیانهای دیوانه‌ای گرفتار در قفسِ تنگِ آهنینِ‌ داغ» را خواند.

سخنرانی بهرام بیضایی در انستیتو گوته (شب سوم)
● شعرخوانی «عمران صلاحی» در انستیتو گوته (شب دوم)
سخنرانی غلامحسین ساعدی در انستیتو گوته (شب چهارم)
● شعرخوانی «سعید سلطانپور» در انستیتو گوته (شب پنجم)
● شعرخوانی «نصرت رحمانی» در انستیتو گوته (شب هشتم)
قصه‌خوانی «فریدون تنکابنی» در انستیتو گوته (شب نهم)

* * *

کیومرث پوراحمد: روز اول دبستان (کودکی نیمه‌تمام)

کیومرث پوراحمد
صدا: راوی حکایت باقی
اجرا: سه شنبه اول مهر ۱۳۸۲

«. . . «آ» بعد هم «ب». نقطۀ «ب» را که گذاشتم، ضربۀ چوب آمد توی سرم. یعنی اشتباه نوشته بودم؟

کلمۀ «آب» را؟ نه، اشتباه نبود. با آن‌همه شور و شوق آموختن، «آب»، «بابا» و چند کلمۀ دیگر را پیش از مدرسه یاد گرفته بودم. پس چرا چوب می‌خوردم؟ این راه و رسم مدرسه است که روز اول، کلمۀ اول، بزنند توی سرت؟

نمی‌دانم آن‌روز، روز چندم مهر بود هر روزی بود، برای من روز اول مدرسه بود. . .»

کیومرث پور احمد روز اول دبستان

لینک‌های مرتبط با مطلب در این سایت:
«آهای معلم بد» سرود و دکلمه «شیهار قنبری»
خاطره‌ای تلخ از روز اول مدرسه به نقل از «کیومرث پوراحمد»
«تسبیح» نوشته: هوشنگ مرادی کرمانی (داستان‌های مجید)
یادی از «اول مهر»، روز شروع مدارس در ایران (نوشته‌‌ای از: راوی حکایت باقی)
«اولی‌ها» فیلمی از «عباس کیارستمی» (کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان)

* * *
از «کیومرث پوراحمد» در سایت «راوی حکایت باقی»

* * *

ترانه‌های «حسین منزوی» و اشعار او در ترانه‌ها

حسین منزوی

در تاریخ شعر معاصر ایران از «حسین منزوی» به‌عنوان شاعری غزل‌سرا نام برده می‌شود. در سالهای دور اما او در تلاش معاش ترانه هم می‌سرود و بیشتر با اسم مستعار «مهرداد» از آن‌جمله یکی هم ترانه‌ی «آروزها» با صدای گرم و خاطره‌انگیز «محمد نوری» (نمیشه غصه ما رو یه لحظه تنها بذاره).

ادامه خواندن ترانه‌های «حسین منزوی» و اشعار او در ترانه‌ها

مثلث هنری: پرویز یاحقی، بیژن ترقی و حمیرا

پرویز یاحقی بیژن ترقی حمیرا برنامه گلهای رنگارنگ

از مثلث‌های هنری مشهور در عالم ترانه‌سرایی، یکی هم جمع سه نفره‌ی «پرویز یاحقی» [آهنگ‌ساز]، «بیژن ترقی» [ترانه‌سرا]،‌ و «حمیرا» [آوازخوان]، بود. از نتایج کار گروهی این جمع، یکی هم آن چند برنامه‌ی «گل‌های رنگارنگ» بود که در نزد اهل نظر جلوه‌ای یافت و پسند عام و خاص واقع شد.

از «بیژن ترقی»، «پرویز یاحقی» و «حمیرا» در این سایت:

حکایت ترانه «باغ گل» به روایت «حمیرا»
مثلث هُنری: پرویز یاحقی، بیژن ترقی و حمیرا
حکایت ترانه «صبرم عطا کن» به روایت «بیژن ترقی»
حکایت ترانه «کعبهٔ دلها» به روایت «بیژن ترقی» و «الهه»
حکایت ترانه «بهار دلنشین» (بنان) به روایت «بیژن ترقی»
بیژن ترقی، پرویز یاحقی: اجرای زنده‌ی ترانه‌ی «رقص پروانه»
حکایت ترانه «بگو که هستی» (دلکش) به روایت «بیژن ترقی»
حکایت تصنیف «از خون جوانان وطن» (الهه) به روایت «بیژن ترقی»

* * *

آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟ (مجموعه ترانه‌ها)


چند بیت از غزل مشهور «حالا چرا» به دست‌نوشتهٔ شاعر

 از اشعار «محمدحسین شهریار» مجموعه‌ای درهم و پُر و پیمان باقی مانده که چند سروده از آن برای عام و خاص شناخته‌شده و در خاطره‌ها مانده است. در حافظهٔ جمعی ما، نام «شهریار» با یاد آوردن ابیاتی از چند غزل او همراه است. مشهورترین‌شان شاید همین غزل «حالا چرا؟»

ادامه خواندن آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟ (مجموعه ترانه‌ها)

برگزیده‌ای از یادگارهای ماندگار «واروژان»

واروژان

امروز (۲۶ شهریور ماه) سالروز درگذشت «واروژان» است. آهنگسازی که جایگاهش در مقوله‌ی ترانه‌ی نوین ایران تثبیت شده و یکی از خاطره‌سازان برجسته‌ای‌‌ که بی‌شک چند ترانه با آهنگهای ساخته‌ی او با خاطراتی از سالهای جوانی ما گره خورده است.. یادش گرامی و به یاد باد.

ادامه خواندن برگزیده‌ای از یادگارهای ماندگار «واروژان»

پرویز ناتل خانلری: پیشینه و متن شعر «عقاب» (صدای شاعر)

پرویز ناتل خانلری عقاب

دکتر پرویز ناتل خانلری در مقام شاعر بیشتر با شعر عقاب که به صادق هدایت تقدیم شده بود به‌یاد می‌آوریم. قصیده‌ی عقاب در ۸۱ بیت، دو ماه بعد از سرایش آن در نشریه‌ی مهر به‌چاپ رسید. (مجله مهر، آبان ۱۳۲۱، سال هفتم، شماره ۲، صفحه ۱۰۹ تا ۱۱۲)

ادامه خواندن پرویز ناتل خانلری: پیشینه و متن شعر «عقاب» (صدای شاعر)

حسین همدانیان: سبزه کشمیر

حسین همدانیان سبزه کشمیر ما

● مهدی فتوحی، پژوهشگر تاریخ ایران، با طرح این سوال که: آیا «سبزه کشمیر»‌ غلط است یا «سرو کشمر» صحیح است؟ می‌نویسد:
«سبزه کشمیر» یعنی هندی‌های زیبای منطقه‌ی کشمیر [در شمال غربی شبه‌ قاره‌ی هند] که سبزه‌رو هستند؛ اما چیزی که حسین همدانیان می‌گوید «سَروِ کشمر» [کاشمر] است. آن بلند مقدس زرتشتی ـ ایرانی که اعراب مسلمان آن را نابود کردند. فراموشی تاریخی و احتمالا یک اشتباه شنیداری باعث شده سرو کشمر بعدها سبزه کشمیر شنیده شده باشد و این غلط مصطلح به همین شکل رواج پیدا کرده باشد.»

● در سایه‌سار سرو ایرانی عنوان پژوهشی از مهدی فتوحی باره «پیشینه و جایگاه «سرو» در هنر، شعر پارسی، ادبیات داستانی، اساطیر، آیین‌های ایرانی و نمونه‌های تاریخی مربوط به سرو است. (در اینجا بخوانید.)

* * *

سبز کشمیر (سرو کشمر)
خواننده: حسین همدانیان
ارکستر: گرگین‌زاده

فدای پیرهن آبی‌ت بگردم
فدای پیرهنِ‌ آبی‌ت بگردم
فدای رنگ مهتابی‌ت بگردم
شنیدم بی مَنَت خوابت نبُرده
فدای چشم بی‌خوابت بگردم
سرو کشمیر ما، زلفای تو زنجیر ما
عاشق به دلبرش می‌گفت: «ای جان شیرین ما
یا مرا ببر به خانه‌تون یا بیا به خانه‌ی ما»

گل روی تو زیبا و قشنگه
لبان تشنه‌ات چون غنچه تنگه
ولی با این همه زیبایی و لطف
دلی در سینه‌ات داری که سنگه
سرو کشمیر ما زلفای تو زنجیر ما
عاشق شدم به روی ماه این نیست تقصیر ما
یا مرا ببر به شهرتون یا بیا به کشمیر ما

دلی داریم‌و دلداری نداریم
غمی داریم‌و غمخواری نداریم
به تنهایی چنان دل آشنا شد
که دیگر با کسی کاری نداریم
سرو کشمیر ما زلفای تو زنجیر ما
عاشق به معشوقش میگفت ای جان شیرین ما
یا مرا ببر به خانه‌تون یا بیا به خانه‌ی ما

دو چشمون سیاهت کافرم کرد
لب پُر خنده‌ات از دین دَرم کرد
چو بوسه وعده‌ی دلدار کردی
خطا گفتی صداقت باورم کرد
سرو کشمیر ما زلفای تو زنجیر ما
مادر به دخترش می‌گفت: «به جان شیرین ما
یا مرا ببر به خانه‌تون یا بیا به خانه‌ی ما»

* * *

error: Content is protected !!