حسین همدانیان: سبزه کشمیر

حسین همدانیان سبزه کشمیر ما

سبز کشمیر (سرو کشمر)
خواننده: حسین همدانیان
ارکستر: گرگین‌زاده

فدای پیرهن آبی‌ت بگردم
فدای پیرهنِ‌ آبی‌ت بگردم
فدای رنگ مهتابی‌ت بگردم
شنیدم بی مَنَت خوابت نبُرده
فدای چشم بی‌خوابت بگردم
سرو کشمیر ما، زلفای تو زنجیر ما
عاشق به دلبرش می‌گفت: «ای جان شیرین ما
یا مرا ببر به خانه‌تون یا بیا به خانه‌ی ما»

گل روی تو زیبا و قشنگه
لبان تشنه‌ات چون غنچه تنگه
ولی با این همه زیبایی و لطف
دلی در سینه‌ات داری که سنگه
سرو کشمیر ما زلفای تو زنجیر ما
عاشق شدم به روی ماه این نیست تقصیر ما
یا مرا ببر به شهرتون یا بیا به کشمیر ما

دلی داریم‌و دلداری نداریم
غمی داریم‌و غمخواری نداریم
به تنهایی چنان دل آشنا شد
که دیگر با کسی کاری نداریم
سرو کشمیر ما زلفای تو زنجیر ما
عاشق به معشوقش میگفت ای جان شیرین ما
یا مرا ببر به خانه‌تون یا بیا به خانه‌ی ما

دو چشمون سیاهت کافرم کرد
لب پُر خنده‌ات از دین دَرم کرد
چو بوسه بر دلداری کردی
خطا گفتی صداقت باورم کرد
سرو کشمیر ما زلفای تو زنجیر ما
مادر به دخترش می‌گفت: «به جان شیرین ما
یا مرا ببر به خانه‌تون یا بیا به خانه‌ی ما»

پانویس:
● مهدی فتوحی، پژوهشگر تاریخ ایران، با طرح این سوال که: آیا «سبزه کشمیر»‌ غلط است یا «سرو کشمر» صحیح است؟ می‌نویسد:
«سبزه کشمیر» یعنی هندی‌های زیبای منطقه‌ی کشمیر [در شمال غربی شبه‌ قاره‌ی هند] که سبزه‌رو هستند؛ اما چیزی که حسین همدانیان می‌گوید «سَروِ کشمر» [کاشمر] است. آن بلند مقدس زرتشتی ـ ایرانی که اعراب مسلمان آن را نابود کردند. فراموشی تاریخی و احتمالا یک اشتباه شنیداری باعث شده سرو کشمر بعدها سبزه کشمیر شنیده شده باشد و این غلط مصطلح به همین شکل رواج پیدا کرده باشد.»

● در سایه‌سار سرو ایرانی عنوان پژوهشی از مهدی فتوحی باره «پیشینه و جایگاه «سرو» در هنر، شعر پارسی، ادبیات داستانی، اساطیر، آیین‌های ایرانی و نمونه‌های تاریخی مربوط به سرو است. (در اینجا بخوانید.)

* * *

قمرالملوک وزیری: آتش دل (نسخه کامل)

قمرالملوک وزیری آتش دل

تصنیف آتش دل نخستین بار با صدای قمرالملوک وزیری و در همراهی با نغمه‌ی تار آهنگساز آن مرتضی‌خان نی‌داوود، در سال ۱۳۱۵ خورشیدی و در محل گراند هتل تهران، واقع در خیابان لاله‌زار، اجرا شد. این تصنیف بعدا توسط دو شرکت اودیون و پارلفون پشت و روی صفحه‌ی گرامافون منتشر شد. آنچه تا کنون از این اثر شنیده شده‌ اما بیشتر بخش اول آن بوده است. در اینجا هر دو بخش تصنیف به همراه متن شعر در دسترس علاقمندان است.

قمرالملوک وزیری آتش دل

روی اول صفحه

آتشی در سینه دارم جاودانی
عمر من مرگی‌ست نامش زندگانی
رحمتی کُن کز غمت جان می‌سپارم
بیش از این من طاقتِ هجران ندارم

کی نَهی بر سرم پای ای پری از وفاداری
شد تمام اشکِ من بس در غمت کرده‌ام زاری
نوگلی زیبا بُود حُسن و جوانی
عطر آن گل، رحمت است و مهربانی

ناپسندیده بود دل‌شکستن
رشته‌ی الفت و یاری گسستن
کی کُنی ای پری ترکِ ستمگری
می‌فکنی نظری آخر به چشم ژاله‌بارم
گرچه نازِ دلبران دل تازه دارد
ناز هم بر دل من اندازه دارد

هیچ تو گر ترحمی نمی‌کُنی بر حالِ زارم
جز دمی که بگذرد، که بگذرد از چاره کارم
دانمت که بر سرم گذر کُنی از رحمت اما
آن زمان که بر کشد گیاه غم سر از مزارم

روی دوم صفحه

از نظرهای تو بی‌مهری عیان است
جانگداز است آن نظر کارام جان است
سیل اشکم با زبانِ بی‌زبانی
با تو گوید راز عشقم گرچه دانی

عاطفه‌ ای پری! من در وجودت نمی‌بینم
کی کُنی رحمتی ای مه! تو بر جان مسکینم؟
از غمت در سینه‌ام صد داستان است
از حیا قفلی ولیکن بر زبان است

چون که بودت سر پیمان شکستن
عهد از اول ز چه بایست بستن؟
گر گذر آوری بر سرم ای پری
می‌نگری که دلم ای مه ز غم آتشفشان است

کُشته شد در من خیالاتِ جوانی
لذتی دیگر ندارد زندگانی
سرنوشتم این چنین بود، سیاهی در سیاهی
دودِ این سیاهی از برای «پژمان» شد تباهی
گر تویی امید من بوَد امیدم ناامیدی
ور تویی پناه من، شود پناهم بی پناهی

* * *

از قمرالملوک وزیری در این سایت:
تصنیف «جان من»
تصنیف «آتش دل»
تصنیف «قلب مادر»
تصنیف «مرغ سحر»
تصنیف «موسم گل»
تصنیف «زن در جامعه»
تصنیف «در ملک ایران»
تصنیف «امان از این دل»
تصنیف «شاه من، ماه من»
تصنیف «اکنون که مرا وضع وطن»
تصنیف «بهار است و هنگام گشت»
تصنیف «عاشقی محنت بسیار کشید»
عکسی از «قمر» در پیشواز از مرگ (عکاسخانه محمدجعفر خادم)

* * *

احمد شاملو: روزگار غریبی‌ست نازنین! (صدای شاعر)

احمد شاملو روزگار غریبی ست

 بسیاری شعر «در این بُن‌بست» را با بیت ترجیح‌بند آن «روزگار غریبی‌ست نازنین!» می‌شناسند. شگفتا که ششصد هفتصد سال پیش از شاملو همین حیرت از وضع روزگار را «حافظ» هم داشته است. «دهانت را می‌بویند.» (پنهان خورید باده که تعزیر می‌کنند)؛ «مبادا که گفته باشی دوستت دارم.» (گویند رمز عشق مگوئید و مشنوید!)، «عشق را کنار تیرک راهبند تازیانه می‌زنند.» (ناموس عشق و رونق عشاق می‌برند). و عجبا که در زمانهٔ ما نیز چو نکو بنگری! می‌بینی روال روزگار هنوز هم بر همان منوال است که بود و چه بسا غریب‌تر هم. این شعر را با صدای احمد شاملو و در چند اجرای ترانه‌ای بشنوید.

ادامه خواندن احمد شاملو: روزگار غریبی‌ست نازنین! (صدای شاعر)

«فروغ» جوان و دل ساده‌ی دختران

نقاشی های فروغ فرخزاد

فروغ فرخزاد را اکثر ما به عنوان شاعر می‌شناسیم و بعد «فروغ فیلم‌ساز» که مستند «خانه سیاه است» را ساخته است. در کنار این دو ویژگی ـ یعنی شاعرِ فیلمساز، و کارگردان فیلمی که بیشتر شعر بود ـ ما «فروغ نقاش» را هم داریم. گرچه این جنبه از شخصیت هنری او آنچنان و چندان قوی و شناخته شده نبوده و نیست.

از او که نقاشی را در کلاس‌های «علی‌اصغر پُتگر» آموخته بود، چند تابلوی رنگ و روغن باقی مانده است و چندین طرح که سردستی با مداد گوشه‌‌ای از کاغذ زیر دستش نقش زده است.

امروز (۳۱ تیر ماه) این طرح از فروغ فرخزاد ۶۹ ساله می‌شود. او در آن دو خط شعر نه چندان پخته و خام، از «دلِ ساده‌ی دخترانِ جوان» می‌گوید که می‌توان با «عطر و گلی» از آنها دلجویی کرد. فروغ در آن زمان ۲۱ ساله بود. سه ماه بعد، او رسما از همسرش پرویز شاپور جدا شد.

* * *
یادنامهٔ «فروغ فرخزاد» در این سایت

* * *

ترانه‌شناسی جمشید ارجمند

جمشید ارجمند

جمشید ارجمند را دوستداران سینما به‌عنوان منتقد فیلم، خوانندگان مطبوعات به‌عنوان سردبیر بخش هنری ماهنامه‌ی رودکی، و اهالی کتاب در مقام مترجم، نویسنده‌ و ویراستار دهها کتاب معتبر می‌شناسند. او اما سراینده‌ی ترانه‌هایی از جمله «دامن‌کشان» با صدای ویگن و چند ترانه‌ی مشهور با صدای الهه است. شاعر هفت ترانه‌ای که در برنامه‌های گلها پخش شد.

ادامه خواندن ترانه‌شناسی جمشید ارجمند

مادام پری: قربون آن خدا برم

مادام پری قربون آن خدا برم

قربان آن خدا برم
کلام: غلامرضا روحانی (اجنه)
ویولن: ابوالحسن‌خان صبا
پیانو: فرهاد معتمد
تاریخ ضبط: ۱۳۱۴

قربون اون خدا برم، دلم خوشه شوهر دارم
اثاث و زندگی دارم، سایه‌ی بالای سر دارم
زین گذران و زندگی خون به دل و جیگر دارم
نه فکر خونه زندگی نه فکر آب و نون داره
مرتیکه جای همه چی یه یک ذرع و نیم زبون داره
قربونتونم آقایان شوهر نگو بلا بگو
چه شوهری چه زندگی، پا درد بی دوا بگو
قربون اون که یالغوزه نه نام و نشون داره
مرتیکه جای همه چی ـ خدا به دور ـ زبون داره
والاهه نیست، بلاهه نیست به مرگ طفلم ابداً به فکر خونه زندگی
همیشه خونه خوابیده، نمی‌کُند دوندگی
از سر شب تا بوقِ سگ، مست و ملنگ آپارچونه
این بی‌نوا جنون داره
من تک و تنها تو خونه، اون پاشه تو شیره‌خونه
ساعت شیش میاد خونه، مست و ملنگ آپارچونه
تازه به عشق خانوما قِر میده، تصنیف می‌خونه
می‌خونه: قربونِ مامان که ابروی کمون داره

ساتنیک آقابابیان با نام هنری مادام پری آقابابوف، خواننده‌ پرآوازه، بازیگر تئاتر و نمایش‌نامه‌نویس ایرانی ارمنی‌تبار بود. وی در دهه‌های ۱۳۰۰ و ۱۳۱۰ خورشیدی در اپرت‌هایی همچون پریچهر و پریزاد، شب هزار و یکم، و الهه آواز خواند و ایفای نقش کرد. وی موسیقی را در آلمان، روسیه، رم و فرانسه فرا گرفت. مادام پری با همکاری رضا کمال (شهرزاد) در نمایشنامه‌های موزیکال شرکت کرد و جزو نخستین زنان ایرانی محسوب می‌شود که بر روی صحنه نمایش اپرا خواند و به اجرا پرداخت. از مادام پری آوازهای متعددی که بیشتر آنان اجراشده در اپرت‌های خویش بوده به ضبط رسیده است. صفحه‌های کمپانی هیز مسترز ویس مانند: کجا هستی پریزاد، مهلت مرگ، فال گل، پدرم جانم دکتر، ای پدرم و. . . و نیز صفحه‌های کمپانی سودوا با همکاری جامعه باربد به سرپرستی اسماعیل مهرتاش همراه با زنده‌یادان جواد بدیع‌زاده، ابوالحسن‌خان صبا، اسماعیل مهرتاش، فرهاد معتمد در سوریه در سال ۱۳۱۴ به ضبط رسید که در نهایت در سال ۱۳۱۵ توسط کمپانی آغاسی توزیع شدند. زنده‌یاد مادام پری مدتی با ارکستر مدرسه عالی موسیقی به سرپرستی کلنل علینقی وزیری کار کرد اما به دلیل تفاوت در خوانندگی همکاری‌شان ادامه نیافت. از مادام پری به‌عنوان یکی از زنان تأثیرگذار بر جامعه هنری بانوان یاد می‌شود.

● متن ترانه و اطلاعات مربوط به «مادام پری آقابابوف» برگرفته از کانال ارزشمند «صفحه ادبی و هنری مهربان»‌ در یوتیوپ است.

* * *

ترانه‌شناسی محمد نوری (محمد سریر ـ آهنگساز)

محمد نوری محمد سریر

محمد نوری هنرمندی گزیده‌کار بود. از نغمه‌پردازنی که بر ترانه‌های این خواننده‌ی شاخص ملودی و آهنگ ساخته‌اند یکی هم دکتر «محمد سریر» است. مجموعه ترانه‌هایی که حاصل همکاری این دو هنرمند است را در جعبه موسیقی زیر بشنوید.

ادامه خواندن ترانه‌شناسی محمد نوری (محمد سریر ـ آهنگساز)

«کیوان» و «پوری» ۱۷ تیر ۱۳۳۳

مرتضی کیوان پوری سلطانی

پوراندخت (پوری) سلطانی و «مرتضی کیوان» در ۲۷ خرداد ۱۳۳۳ ازدواج کردند. دوم شهریور ماه دستگیر شدند و ۲۷ مهر ماه همان‌سال مرتضی کیوان اعدام شد. زندگی زناشویی «پوری» و «مرتضا» فقط ۶۹ روز بود. این عکس در بیست‌ودومین روز ازدواج آن دو گرفته شده است.

ادامه خواندن «کیوان» و «پوری» ۱۷ تیر ۱۳۳۳

error: Content is protected !!