شهرت دکتر مهدی حمیدی شیرازی شاعر غزلسرا در تاریخ ادبیات معاصر ایران به دو چیز است. اول به مخالفتش با «شعر نو» و مشخصا «نیمایوشیج»، و دوم برای سرودن غزل «مرگ قو».
دسته: حکایت سرودهها
حکایت ترانهی «جان مریم» به روایت «کامبیز مژدهی»
در عالم موسیقی و ترانههای ایرانی خوانندگانی داریم که با وجود چندین و چند ترانه در کارنامهی هنری خود اما بیشتر با یک ترانهی مشخص است که شناخته میشوند. این ترانه در اجرا یا بازخوانیاش با صدای هر کسی برای شنونده همواره یادآور نام و صدای خوانندهی اصلی آن است. ترانهی «جان مریم» با صدای «محمد نوری» از آندست ترانهها است.
ادامه خواندن حکایت ترانهی «جان مریم» به روایت «کامبیز مژدهی»
حکایت ترانهی «یکی یه پول خروس» (جواد بدیعزاده)
یکی یک پول خروس
خواننده: جواد بدیعزاده
ادامه خواندن حکایت ترانهی «یکی یه پول خروس» (جواد بدیعزاده)
حکایت تصنیف «عاشقی محنت بسیار کشید»
در تاریخ موسیقی معاصر ایران تصنیف «عاشقی محنت بسیار کشید» با صدای «قمرالملوک وزیری» اولین ترانهای است که در آن شنوندهی یک روایت داستانی هستیم. این سروده از «ایرج میرزا» اما خود داستانی جالب و خواندنی دارد. حکایتی که از «ونوس» و «آدونیس» در اساطیر یونان باستان سرچشمه میگیرد و به «رود دانوب» در آلمان میریزد و در ایران از «روزنامهی اقدام» سر در میآورد.
حکایت ترانه «بخوای نخوای همینه» (سوسن)
شهیار قنبری در مقام ترانهسرا از پیشگامان ترانهی نوین در ایران است. در کارنامهی فعالیتهای هنری او اما مقولهی سینما هم نمود ویژهای دارد. او به جز بازیگری [در فیلم خانهخراب]، نوشتن فیلمنامه و کارگردانی [فیلم شام آخر]، چندین ترانهی متن فیلم هم سروده است.
هوشنگ ابتهاج: ستاره آهو (سهیلا گلستانی)
هوشنگ ابتهاج (سایه) را کمتر کسی است که نشناسد. شاعری غزلسرا که در سرودن اشعار نیمایی هم طبع و دستی توانا دارد. اما شاید بسیاری ندانند او سالها پیش سه ترانه هم برای اجرا شدن سروده است.
هوشنگ ابتهاج: تو تنها، من تنها (عبدالوهاب شهیدی)
حتما شما هم ترانههایی شنیدهاید که شعرش از هوشنگ ابتهاج است. «سایه» ترانهسرا نیست. در واقع آهنگسازی در ذوقورزی خود سرودهای از او را انتخاب کرده، بر آن آهنگی ساخته و خوانندهای هم آن را اجرا کرده است. هوشنگ ابتهاج اما سه شعر را به قصد ترانهشدن سروده که یکی همین ترانه است. و او البته آهنگساز هم نیست. گرچه ملودی این ترانه را هم خود او ساخته است.
ادامه خواندن هوشنگ ابتهاج: تو تنها، من تنها (عبدالوهاب شهیدی)
حکایت تصنیف «از خون جوانان وطن» به روایت «بیژن ترقی»
دوم بهمن ماه مصادف است با روز درگذشت «عارف قزوینی». از او به جز سرودههایش، چند تصینف نیز به جا مانده که «از خون جوانان وطن» مشهورترین آنها است. «بیژن ترقی» ترانهسرای معاصر خاطرهای دارد از چگونگی ضبط و احیای دوبارهی این تصنیف که شنیدنی است.
ادامه خواندن حکایت تصنیف «از خون جوانان وطن» به روایت «بیژن ترقی»
حکایت ترانه «بگو که هستی» به روایت «بیژن ترقی»
من آن سبوی بیمیام که مست باده بودهام
ترانهی «بگو که هستی!؟» را اگرچه دلکش خوانده است؛ اما بیژن ترقی ـ سرایندهی آن ـ میگوید: این شعر بازتاب تاثر من از حال و روز داریوش رفیعی و توصیف روزهای تنها ماندن و فراموششدگی او است.
حکایت ترانه «صبرم عطا کن» به روایت «بیژن ترقی»
علی تجویدی، آهنگساز معروف در کشف استعدادها شمهای قوی داشت. حمیرا و هایده با آهنگهای او پا به دنیای موسیقی گذاشتند. خاطرهی بیژن ترقی از روزی که علی تجویدی با نان تافتون به دیدنش آمد شنیدنی است. اولین ترانهی حمیرا در آن روز ساخته شد.