دوم بهمن ماه مصادف است با روز درگذشت «عارف قزوینی». از او به جز سرودههایش، چند تصینف نیز به جا مانده که «از خون جوانان وطن» مشهورترین آنها است. «بیژن ترقی» ترانهسرای معاصر خاطرهای دارد از چگونگی ضبط و احیای دوبارهی این تصنیف که شنیدنی است.
ترانهی گل مریم از تکترانههایی است که سالها اگر نه از رسانههای رسمی که بیشتر بر زبان مردم تکرار شدهاند. در مثال نمونهی ایندست ترانهها میتوان از ترانهی مرا ببوس نام برد که با ترانهی گل مریم یک «وجه تفاوت» و یک «وجه اشتراک» دارد.
وجه اشتراکشان این که: اکثر ما هر دو ترانه را اول بار در فیلمی سینمایی شنیدهایم. مرا ببوس را در فیلم اتهام ساختهی داریوش کوشان به سال ۱۳۳۵، و گل مریم را در فیلم «پ، مثل پلیکان» ساختهی پرویز کیمیاوی در سال ۱۳۵۱.
وجه تفاوتشان هم آنکه: ترانهی مرا ببوس را میدانیم شعرش از حیدر رقابی (هاله)، آهنگش از ساختههای مجید وفادار و خوانندهی اول آن پروانه نمازی بود. (گرچه با صدای حسن گلنراقی به گوش آشناتر است و در واقع با اجرای او بود که این ترانه به شهرت رسید.) ولی ترانه گل مریم را کسی نمیدانست خوانندهی اصلی یا ساختهی کیست؟ و این بود تا چندی پیش که معلوم شد شعر و آهنگ آن از ایرج امیرنظامی است که در صدا و سیما واحد خراسان سرپرست ارکستر رادیو مشهد بود و خوانندهی آن هنرمند نهچندان شناختهشدهای به اسم عباس آیانی که با نام هنری بهروز فعالیت میکرد.
ترانه گل مریم در بهار سال ۱۳۵۰ از رادیو مشهد پخش شده بود و فیلم «پ، مثل پلیکان» سال پس از آن به نمایش درآمد. به نظر میرسد محمد جزایری پسرک نابازیگر آن فیلم که این ترانه را میخواند آن را در همان زمان از رادیو شنیده باشد. (این صحنه از فیلم را پایین مطلب ببنید.)
پینوشت:
● ترانهی گل مریم با صدای عباس (بهروز) آیانی را [در اینجا بشنوید.]
● در ویکپیدیای فارسی، و در تعریف داستان فیلم «پ، مثل پلیکان» آمده است:
«سید علی میرزا اهل طبس در ایام جوانیاش عاشق دختری به نام مریم میشود. اما خانواده سید علی میرزا با وصلت وی با مریم شدیدا مخالفت میکنند و زندگی برای میرزا، پوچ و بیمعنی میشود. مریم نیز که از میرزا ناامید شده بر حسب اجبار با مرد دیگری ازدواج میکند و زندگی میرزا را به یاس مطلق مبدل میکند. ادامهی زندگی بدون مریم به حدی برای میرزا دردآور و غیر قابل تصور میشود که چارهای جز جنون نمییابد. پس با دلی شکسته جلای شهر و خانواده میکند و به مدت ۴۰ سال به تنهایی در ارگ مخروبهی شهر طبس ماوا میگزیند.» [+]
«. . . شب با آقای پرویز یاحقی و نواب صفا منزل خانم الهه مهمان بودیم. . . من از جایم بلند شدم دستم را گذاشتم روی دوش یکی از رفقام ـ یا آقای صفا بود یا پرویز یاحقی ـ گفتم: «مستِ مستم ساقیا، دستم بگیر!» . . . دو روز بعد تو راهرو ادارهی رادیو سینه به سینه به آقای گلپایگانی برخوردم.»
شعر «کوچه»، اولین بار در اردیبهشتماه ۱۳۳۹ خورشیدی در هفتهنامۀ «روشنفکر» بهچاپ رسید. با اینکه شاعر این شعر را برای خوانده شدن بهشکل ترانه نسروده بود؛ ولی چنان مورد پسند اهل موسیقی واقع شد که بعدها چند اجرای متفاوت با صدای خوانندگان مختلف از آن ساخته و اجرا شد.
در عالم موسیقی و ترانههای ایرانی خوانندگانی داریم که با وجود چندین و چند ترانه در کارنامهی هنری خود اما بیشتر با یک ترانهی مشخص است که شناخته میشوند. این ترانه در اجرا یا بازخوانیاش با صدای هر کسی برای شنونده همواره یادآور نام و صدای خوانندهی اصلی آن است. ترانهی «جان مریم» با صدای «محمد نوری» از آندست ترانهها است.
در تاریخ موسیقی معاصر ایران تصنیف «عاشقی محنت بسیار کشید» با صدای «قمرالملوک وزیری» اولین ترانهای است که در آن شنوندهی یک روایت داستانی هستیم. این سروده از «ایرج میرزا» اما خود داستانی جالب و خواندنی دارد. حکایتی که از «ونوس» و «آدونیس» در اساطیر یونان باستان سرچشمه میگیرد و به «رود دانوب» در آلمان میریزد و در ایران از «روزنامهی اقدام» سر در میآورد.
شهیار قنبری در مقام ترانهسرا از پیشگامان ترانهی نوین در ایران است. در کارنامهی فعالیتهای هنری او اما مقولهی سینما هم نمود ویژهای دارد. او به جز بازیگری [در فیلم خانهخراب]، نوشتن فیلمنامه و کارگردانی [فیلم شام آخر]، چندین ترانهی متن فیلم هم سروده است.