در دنیای موسیقی هر از چندی آهنگ ترانهای از حسن استقبال مردم در جایی از جهان به شهرت میرسد؛ چنانکه ترانهسرایانی در کشورهای دیگر هم شعری به زبان خود بر همان آهنگ میگذارند و خوانندهای هم آن را اجرا میکند. در ایران پیشینهی بسیاری ترانههایی از ایندست به آهنگهای عربی و یونانی میرسد.
بایگانی دسته: حکایت سرودهها
حکایت ترانهٔ «آزاده» (هایده)
ترانهی «آزاده» با آهنگی از ساختههای «علی تجویدی» و صدای «هایده» را آخرین اثر «رهی معیری» میدانند. رهی معیری که سالهای پایانی عمر خود را با بیماری سرطان درگیر بود یکی دو ماهی بعد از ضبط و اجرای این ترانه در ۲۴ آبانماه ۱۳۴۷ درگذشت.
حکایت ترانهٔ «بستر ننگین رقیب» به روایت «شهیار قنبری»
«عباس مهرپویا» شاید برای جوانترهای این دوره چندان شناختهشده نباشد، یا آنچنان که برای جوانهای دههٔ پنجاه در ایران بود. در همان زمان هم این هنرمند را بیشتر بابت ساز سیتاری که در آهنگهایش به کار میگرفت می شناختند و البته جنس صدای که داشت و نوع ترانههایی که میخواند.
شهیار قنبری (صدای شاعر) غزلک: حسن شماعیزاده
غزلک
دکلمه و شعر: شهیار قنبری
آهنگ: حسن شماعیزاده
تنظیم آهنگ: منوچهر چشمآذر
خواننده: حسن شماعیزاده
این دکلمه ترانه در ساند کلود [+]
حکایت ترانهٔ «قلب من گریه کن» (گوگوش)
پوری بنایی را «غزل» سینمای ایران مینامند. (بابت نفشآفرینیاش در فیلمی به همین نام)، [+] همانطور که گوگوش «بیتا»ی سینمای ایران است. ایرج جنتیعطایی اما از ترانهسرایان صاحب نام و مطرح در ترانهی نوین در ایران است. او ترانهای سروده به نام «قلب من گریه کن» که ما با صدای «گوگوش» شنیدهایم ولی در مشخصات روی صفحه، «پوری بنایی» بهعنوان ترانهسرا معرفی شده است.
حکایت «فروغ فرخزاد» و چاپ کتاب «اسیر»
(اولین اثرم را به امیر عزیزم تقدیم میکنم، تا قضاوت او در مورد من چه باشد! فروغ فرخزاد ۱۳۳۴/۵/۱۵)
دستنویس «فروغ» در تقدیمنامهٔ نسخهای از کتاب «اسیر» به برادر بزرگ خود «امیرمسعود فرخزاد».
این تصویر و زیرنویس آن را فکر کرده بودم به بهانهٔ تاریخ پانزدهم مرداد ماهی که دارد در بخش «همین روز در آنسال» بگذارم. در دوباره خوانی مطالب مربوط به کتاب «اسیر» اما دیدم روایت بخشهایی از آن میتواند ضمن اینکه پیشینهای بر چاپ این کتاب باشد، گزارش وضعیتی از حال و روزگار خود «فروغ» در چمبر هزار خمی که گرفتارش بود هم بشود.
شهیار قنبری (صدای شاعر) من نباید به تو تسلیم شوم.
امروز ششم مرداد ماه، سالگشت زادروز «شهیار قنبری» شاعر و ترانهسرای معاصر است. او در پا گرفتن «ترانهٔ نوین» و اعتبار «ترانهٔ معترض» جایگاهی ویژهٔ خود دارد.
آسمان آبی پرتوفینو
ترانهی I found my love in Portofino [من عشقم را در پورتوفینو یافتم] گرچه عنوانی انگلیسی دارد، ولی ترانهسرایش «لئو کیوسو» ایتالیایی است. یکی از چهل ترانهای که او به اتفاق دوست آهنگسازش «فردیناندو بوسکالیونه» ساخت و بعد از «ویتتوریو پالترینیهری» بسیاری از خوانندگان دیگر آن را بازخوانی کردند. از «دالیدا» که زمانی ملکه زیبایی کشور مصر بود و ملیتی فرانسوی داشت، تا گلشیفته فراهانی از ایران خودمان
حکایت ترانه «مرگ قو» به روایت «عباس مهرپویا»
شهرت دکتر مهدی حمیدی شیرازی شاعر غزلسرا در تاریخ ادبیات معاصر ایران به دو چیز است. اول به مخالفتش با «شعر نو» و مشخصا «نیمایوشیج»، و دوم برای سرودن غزل «مرگ قو».
در کُنج دلم عشق کسی خانه ندارد (مجموعه ترانهها)
در تاریخ ادبیات معاصر ایران شاعرانی داریم که گرچه صاحب «دیوان» و مجموعهٔ اشعار هستند ولی یکی دو سروده از آنهاست که برای مردم بیشتر شناخته شده است. مثل «پژمان بختیاری» که با غزل «افسانهٔ عشق» شهرت دارد. شعری که برای بسیاری با مطلع آن (در کنج دلم عشق کسی خانه ندارد) بیشتر شناخته شده است