«فروغ» جوان و دل ساده‌ی دختران

نقاشی های فروغ فرخزاد

فروغ فرخزاد را اکثر ما به عنوان شاعر می‌شناسیم و بعد «فروغ فیلم‌ساز» که مستند «خانه سیاه است» را ساخته است. در کنار این دو ویژگی ـ یعنی شاعرِ فیلمساز، و کارگردان فیلمی که بیشتر شعر بود ـ ما «فروغ نقاش» را هم داریم. گرچه این جنبه از شخصیت هنری او آنچنان و چندان قوی و شناخته شده نبوده و نیست.

از او که نقاشی را در کلاس‌های «علی‌اصغر پُتگر» آموخته بود، چند تابلوی رنگ و روغن باقی مانده است و چندین طرح که سردستی با مداد گوشه‌‌ای از کاغذ زیر دستش نقش زده است.

امروز (۳۱ تیر ماه) این طرح از فروغ فرخزاد ۶۹ ساله می‌شود. او در آن دو خط شعر نه چندان پخته و خام، از «دلِ ساده‌ی دخترانِ جوان» می‌گوید که می‌توان با «عطر و گلی» از آنها دلجویی کرد. فروغ در آن زمان ۲۱ ساله بود. سه ماه بعد، او رسما از همسرش پرویز شاپور جدا شد.

* * *
یادنامهٔ «فروغ فرخزاد» در این سایت

* * *

نادر گلچین: از پشتِ آتش (نادر نادرپور)

نادر نادرپور از پشت آتش

«از پشت آتش» سروده‌ی نادر نادرپور به سال ۱۳۳۲ در اولین مجموعه از اشعار او (چشمها و دستها) در همان سال منتشر شد و در چاپ‌های بعدی این مجموعه همچنان حضور داشت. در سالهای بعد از انقلاب اما این سروده ـ احتمالا به دلیل فضای اروتیکی آن ـ از کتاب حذف شده است.

از پشتِ آتش (کاشانه‌ من)
شعر: نادر نادرپور
آهنگ: حسن یوسف‌زمانی
خواننده: نادر گلچین

او بود و من، در خانه‌ی من
وان آتش سرخ
می‌سوخت در کاشانه‌ی من
از پشتِ آتش، طرح اندام بلندش
رقصنده چون دود
پیچنده چون مار
می‌گفت با هر پیچ و تاب افسانه‌ی من:

آن‌شب، در آن میخانه‌ی دور
آنجا که مستان خفته بودند
آنجا که در پیمانه‌ها می‌ریخت مهتاب
چون باده‌ی ناب،
او بود و، من مست از میِ او
اندام او چون شعله‌ای نیلوفری رنگ
می‌تافت در دودِ سیاهِ سایه‌ی او
در خنده‌ی من موج می‌زد بوسه‌ی من
در بوسه‌ی او محو می‌شد خنده‌ی او
و تن رها می‌کرد در تاریکی شب
من بوسه بر‌می‌داشتم از سینه‌ی او
می‌خفت در آغوشِ من، عریان‌تر از ماه
تا ره برم چون مار در گنجینه‌ی او.

امشب، کسی در خانه‌ام نیست
اما خیالش جسته ره در خانه‌ی من
وین آتش سرخ
زنده‌ست در کاشانه‌ی من
از پشتِ آتش، یادِ اندام بلندش
رقصنده چون دود
پیچنده چون مار
گوید به‌یاد رفته‌ها، افسانه‌ی من

تهران ـ اول اردیبهشت ۱۳۳۲
از مجموعه «چشمها و دستها»،‌ (مجموعه اشعار نادر نادرپور جلد ۱، ناشر: شرکت کتاب (آمریکا)، بهار ۱۳۸۱، ص ۱۸۹ تا ۱۹۱)

* * *
یادنامه‌ی «نادر نادرپور» در سایت «راوی حکایت باقی»

* * *

سیاوش کسرایی: آرش کمانگیر (صدای شاعر)

سیاوش کسرایی آرش کمانگیر

امروز (۲۳ اسفند ماه) منظومه‌ی «آرش کمانگیر» سروده‌ی سیاوش کسرایی ۶۵ ساله شد. در سالگشت سرایش این شعر ماندگار آن را با صدای شاعر بشنویم.

ادامه خواندن سیاوش کسرایی: آرش کمانگیر (صدای شاعر)

ایرج جنتی‌عطایی: تا گل سرخ شدن

ایرج جنتی عطایی تا گل سرخ شدن

چنین روزی (۳۰ بهمن‌ماه) در ۵۰ سال پیش بود که «ایرج جنتی‌عطایی» ـ ترانه‌سرای معاصر ـ «تا گُلِ‌ سرخ شدن» را سرود. و آن، فردای روز تیرباران «خسرو گلسرخی» و «کرامت دانشیان» بود.

ادامه خواندن ایرج جنتی‌عطایی: تا گل سرخ شدن

تا نگویند که از یاد فراموشانند (شهرزاد)

کبرا سعیدی شهرزاد

«کبرا نام خواهر مُرده‌ام بود که شناسنامه‌اش را باطل نکرده بودند و شناسنامه را برای من گذاشتند. مادر مریم صدایم می‌کرد. پدر زهرا می‌خواندم. زمان رقصندگی شهلا می‌گفتندم. در سینما شهرزاد شدم؛ حالا زیر شعرهایم می‌نویسند: م ـ شهرزاد.» (برگرفته از مقدمه کتاب با تشنگی پیر می‌شویم)

● یادی از «شهرزاد» شاعر،‌ نویسنده و رقصنده‌ی فیلمهای فارسی

* * *

شعر خوانی محمد زهری در شبهای شعر انستیتو گوته

محمد زهری شاعر

کانون نویسندگان ایران با همکاری انجمن روابط فرهنگی ایران و آلمان (انستیتو گوته)، از ۱۸ تا ۲۷ مهر ۱۳۵۶ مراسم شعرخوانی و سخنرانی برگزار کردند که به «ده شب» معروف شد. در سومین شب (۲۰ مهر ماه) نوبت شعرخوانی محمد زهری بود.

سخنرانی بهرام بیضایی در انستیتو گوته (شب سوم)
● شعرخوانی «عمران صلاحی» در انستیتو گوته (شب دوم)
سخنرانی غلامحسین ساعدی در انستیتو گوته (شب چهارم)
● شعرخوانی «سعید سلطانپور» در انستیتو گوته (شب پنجم)
● شعرخوانی «نصرت رحمانی» در انستیتو گوته (شب هشتم)

* * *

error: Content is protected !!