۳۰ یادگار از نغمه‌پرداز ترانه‌های ماندگار: «همایون خرم»

همایون خرم

نام مهندس «همایون خرم»، از دیروز تا همیشۀ تاریخ موسیقی معاصر ایران، با مجموعه‌ای از خاطره‌انگیزترین ترانه‌هایی که شنیده‌ایم پیوند داشته و پیوسته خواهد بود.

ادامه خواندن ۳۰ یادگار از نغمه‌پرداز ترانه‌های ماندگار: «همایون خرم»

یادی از «مهوش» خواننده‌ی مشهور و مردمی

مهوش خواننده مردمی

امروز ۲۷ دی‌ماه سالگرد درگذشت «مهوش» است. در باره‌ی زندگی، تصادف منجر به مرگ و جمعیتی که در مراسم خاکسپاری او شرکت داشتند حتما خوانده‌اید و می‌دانید.

ادامه خواندن یادی از «مهوش» خواننده‌ی مشهور و مردمی

ابراهیم نبوی: چهار تابلو

ابراهیم نبوی چهار تابلو

تابلو ( ۱ )

دستور داد تابلویش را همه جا آویزان کنند. این بهترین راه برای ترساندن مردم بود.

تابلو ( ۲ )

در یک تابلو بچه کوچکی را بغل کرده بود و او را نوازش می‌کرد.
در یک تابلو می‌خندید و با مهربانی به مردم نگاه می‌کرد.
در یک تابلو دستش را بُرده بود بالا و برای مردم تکان می‌داد.
در یک تابلو اسلحه دستش گرفته بود و آنرا به سوی دشمنان ملت نشانه رفته بود.
در یک تابلو سوار بر اسب بود.
در یک تابلو کنار کارگران ایستاده بود و با محبت آنان را نگاه می‌کرد.
وقتی مُرد، مردم با خوشحالی همه تابلوها را سوزاندند.

ابراهیم نبوی چهار تابلو

تابلو ( ۳ )

انقلابیون عکس‌های او را به‌صورت مخفی در شهر توزیع می‌کردند.
بعدا مردم عکس او را یواشکی در خانه‌شان می‌گذاشتند.
بعدا در تظاهرات عکس‌های او را دست‌شان گرفتند و خیابان پُر شد از عکس‌هایش.
بعدا جوانی که عکسش را در دست داشت جلوی تانک رفت و کُشته شد.
بعدا حکومت را در دست گرفت و عکسش را از تلویزیون نشان دادند.
بعدا جلوی همه ادارات تابلوهای بزرگی از او را آویزان کردند.
بعدا سیاهپوشان به هرجا عکسش نبود حمله می‌کردند و آنجا را آتش می‌زدند.
بعدا دولت انقلابی اعلام کرد که در همه ادارات باید عکس او را نصب کنند.
بعدا نقاشان موظف شدند تابلوی بزرگ او را نقاشی کنند.
بعدا کسی را که عکسش را پاره کرده بود زندانی کردند.
بعدا مردم عکس‌های او را از خانه‌شان برداشتند.
بعدا انقلابیون به صورت مخفی در شهر عکس‌هایش را پاره می‌کردند.

تابلو ( ۴ )

هرچه مردم از او بیشتر بدشان می‌آمد، اندازه تابلوهایش بزرگتر می‌شد و مردم بیشتر از او می‌ترسیدند.

ابراهیم نبوی
از مجموعه نوشتارهای «پارادوکس‌»

از «پارادوکس»های «ابراهیم نبوی» در این سایت:

شش چمکه

* * *

یادنامه‌ی «فروغ فرخزاد»

یادنامه فروغ فرخزاد

امروز (۸ بهمن‌ ماه ۱۴۰۳) نودمین سالروز تولد فروغ فرخزاد است. یادنامه‌ای شامل صدای شاعر، مجموعه ترانه‌هایی که بر اساس سروده‌های او اجرا شده، و چند یادداشت در باره‌ی او. یادش شاد و گرامی باد.

ادامه خواندن یادنامه‌ی «فروغ فرخزاد»

آثار کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

مجموعه‌ای شامل ۶۴ کتاب مصور، ۶۶ نمایشنامه‌‌ی شنیداری و ۴۹ فیلم کودکان در دسترس علاقمندان و قابل دانلود است. شما هم اگر از تولیدات «کانون پرورش کودکان و نوجوانان» در بازه‌ی زمانی (۱۳۵۷ ـ ۱۳۴۴) آثار دیگری سراغ دارید بفرستید تا به‌ این مجموعه اضافه شود. باشد که از شما، برای ما و دیگر دوستداران به‌یادگار بماند.

فهرست آثار کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان (۱۳۵۷ ـ ۱۳۴۴)

* * *

نادر گلچین: از پشتِ آتش (نادر نادرپور)

نادر نادرپور از پشت آتش

«از پشت آتش» سروده‌ی نادر نادرپور به سال ۱۳۳۲ در اولین مجموعه از اشعار او (چشمها و دستها) در همان سال منتشر شد و در چاپ‌های بعدی این مجموعه همچنان حضور داشت. در سالهای بعد از انقلاب اما این سروده ـ احتمالا به دلیل فضای اروتیکی آن ـ از کتاب حذف شده است.

از پشتِ آتش (کاشانه‌ من)
شعر: نادر نادرپور
آهنگ: حسن یوسف‌زمانی
خواننده: نادر گلچین

او بود و من، در خانه‌ی من
وان آتش سرخ
می‌سوخت در کاشانه‌ی من
از پشتِ آتش، طرح اندام بلندش
رقصنده چون دود
پیچنده چون مار
می‌گفت با هر پیچ و تاب افسانه‌ی من:

آن‌شب، در آن میخانه‌ی دور
آنجا که مستان خفته بودند
آنجا که در پیمانه‌ها می‌ریخت مهتاب
چون باده‌ی ناب،
او بود و، من مست از میِ او
اندام او چون شعله‌ای نیلوفری رنگ
می‌تافت در دودِ سیاهِ سایه‌ی او
در خنده‌ی من موج می‌زد بوسه‌ی من
در بوسه‌ی او محو می‌شد خنده‌ی او
و تن رها می‌کرد در تاریکی شب
من بوسه بر‌می‌داشتم از سینه‌ی او
می‌خفت در آغوشِ من، عریان‌تر از ماه
تا ره برم چون مار در گنجینه‌ی او.

امشب، کسی در خانه‌ام نیست
اما خیالش جسته ره در خانه‌ی من
وین آتش سرخ
زنده‌ست در کاشانه‌ی من
از پشتِ آتش، یادِ اندام بلندش
رقصنده چون دود
پیچنده چون مار
گوید به‌یاد رفته‌ها، افسانه‌ی من

تهران ـ اول اردیبهشت ۱۳۳۲
از مجموعه «چشمها و دستها»،‌ (مجموعه اشعار نادر نادرپور جلد ۱، ناشر: شرکت کتاب (آمریکا)، بهار ۱۳۸۱، ص ۱۸۹ تا ۱۹۱)

* * *
یادنامه‌ی «نادر نادرپور» در سایت «راوی حکایت باقی»

* * *

قمرالملوک وزیری: آتش دل (نسخه کامل)

قمرالملوک وزیری آتش دل

تصنیف آتش دل نخستین بار با صدای قمرالملوک وزیری و در همراهی با نغمه‌ی تار آهنگساز آن مرتضی‌خان نی‌داوود، در سال ۱۳۱۵ خورشیدی و در محل گراند هتل تهران، واقع در خیابان لاله‌زار، اجرا شد. این تصنیف بعدا توسط دو شرکت اودیون و پارلفون پشت و روی صفحه‌ی گرامافون منتشر شد. آنچه تا کنون از این اثر شنیده شده‌ اما بیشتر بخش اول آن بوده است. در اینجا هر دو بخش تصنیف به همراه متن شعر در دسترس علاقمندان است.

قمرالملوک وزیری آتش دل

روی اول صفحه

آتشی در سینه دارم جاودانی
عمر من مرگی‌ست نامش زندگانی
رحمتی کُن کز غمت جان می‌سپارم
بیش از این من طاقتِ هجران ندارم

کی نَهی بر سرم پای ای پری از وفاداری
شد تمام اشکِ من بس در غمت کرده‌ام زاری
نوگلی زیبا بُود حُسن و جوانی
عطر آن گل، رحمت است و مهربانی

ناپسندیده بود دل‌شکستن
رشته‌ی الفت و یاری گسستن
کی کُنی ای پری ترکِ ستمگری
می‌فکنی نظری آخر به چشم ژاله‌بارم
گرچه نازِ دلبران دل تازه دارد
ناز هم بر دل من اندازه دارد

هیچ تو گر ترحمی نمی‌کُنی بر حالِ زارم
جز دمی که بگذرد، که بگذرد از چاره کارم
دانمت که بر سرم گذر کُنی از رحمت اما
آن زمان که بر کشد گیاه غم سر از مزارم

روی دوم صفحه

از نظرهای تو بی‌مهری عیان است
جانگداز است آن نظر کارام جان است
سیل اشکم با زبانِ بی‌زبانی
با تو گوید راز عشقم گرچه دانی

عاطفه‌ ای پری! من در وجودت نمی‌بینم
کی کُنی رحمتی ای مه! تو بر جان مسکینم؟
از غمت در سینه‌ام صد داستان است
از حیا قفلی ولیکن بر زبان است

چون که بودت سر پیمان شکستن
عهد از اول ز چه بایست بستن؟
گر گذر آوری بر سرم ای پری
می‌نگری که دلم ای مه ز غم آتشفشان است

کُشته شد در من خیالاتِ جوانی
لذتی دیگر ندارد زندگانی
سرنوشتم این چنین بود، سیاهی در سیاهی
دودِ این سیاهی از برای «پژمان» شد تباهی
گر تویی امید من بوَد امیدم ناامیدی
ور تویی پناه من، شود پناهم بی پناهی

* * *

از قمرالملوک وزیری در این سایت:
تصنیف «جان من»
تصنیف «آتش دل»
تصنیف «قلب مادر»
تصنیف «مرغ سحر»
تصنیف «موسم گل»
تصنیف «زن در جامعه»
تصنیف «در ملک ایران»
تصنیف «امان از این دل»
تصنیف «شاه من، ماه من»
تصنیف «اکنون که مرا وضع وطن»
تصنیف «بهار است و هنگام گشت»
تصنیف «عاشقی محنت بسیار کشید»
عکسی از «قمر» در پیشواز از مرگ (عکاسخانه محمدجعفر خادم)

* * *

«فروغ» جوان و دل ساده‌ی دختران

نقاشی های فروغ فرخزاد

فروغ فرخزاد را اکثر ما به عنوان شاعر می‌شناسیم و بعد «فروغ فیلم‌ساز» که مستند «خانه سیاه است» را ساخته است. در کنار این دو ویژگی ـ یعنی شاعرِ فیلمساز، و کارگردان فیلمی که بیشتر شعر بود ـ ما «فروغ نقاش» را هم داریم. گرچه این جنبه از شخصیت هنری او آنچنان و چندان قوی و شناخته شده نبوده و نیست.

از او که نقاشی را در کلاس‌های «علی‌اصغر پُتگر» آموخته بود، چند تابلوی رنگ و روغن باقی مانده است و چندین طرح که سردستی با مداد گوشه‌‌ای از کاغذ زیر دستش نقش زده است.

امروز (۳۱ تیر ماه) این طرح از فروغ فرخزاد ۶۹ ساله می‌شود. او در آن دو خط شعر نه چندان پخته و خام، از «دلِ ساده‌ی دخترانِ جوان» می‌گوید که می‌توان با «عطر و گلی» از آنها دلجویی کرد. فروغ در آن زمان ۲۱ ساله بود. سه ماه بعد، او رسما از همسرش پرویز شاپور جدا شد.

* * *
یادنامهٔ «فروغ فرخزاد» در این سایت

* * *

error: Content is protected !!