غریق (توفان)
شعر: پرویز وکیلی
ارکستر: آلوارا سباستیان
خواننده: ویگن
طوفان در دریا غوغا میکرد
بیدادی در کِشتیها میکرد
دست ناخدا بر آسمان
هراسان، خدا خدا میکرد
آه! نالههای جانها، زاری و فغانها
میشکست آوای طوفان را
در میان آنها دلدادهای رسوا در قلب امواج طوفانزا
بیخبر دست و پا میزد معشوقش را صدا میزد آه
که: ای عشق من لیلا، لیلا
بازآ به سوی من بازآ، آه
طوفان در دریا غوغا میکرد
بیدادی در کِشتیها میکرد
دست ناخدا بر آسمان
هراسان، خدا خدا میکرد
آه در آن سوی دریا گیسوان لیلا
گشته بود افشان به روی آب
آن سینهی بازش با یک جهان رازش
میپیچید اندر کام گرداب
بیخبر گویی از خوابش
عاشقی میداد آوازش، آه
که: ای عشق من لیلا، لیلا
آخر کجا رفتی بازآ، آه
* * *