اشک خونین
شعر: بامداد جویباری
آهنگ: منوچهر پازوکی
خواننده: حسن نصری
تو بمان پیشم کز جداییها با تو گفتگو دارم
ز لبان تو بوسهای شیرین هر دم آرزو دارم
من اگر با دلِ پُر دردم سر راهِ تو بنشینم
چو نیایی، تو کجا بینی غم و دردم را ز جبینم
تو امیدم را زدهای بر هم، وای زین غم
شب تنهایی به تو رو کردم، وای زین غم
اشک خونینم خلوت غم را میکُند روشن
مرغ ناکامی مینشیند باز در کنار من
تو با آن شورِ زیبایی
من و این دردِ تنهایی
ز دو چشمانم خون بارم
در دامت گرفتارم
* * *