مرضیه: صبح امید

مرضیه صبح امید

صبح امید
شعر: معینی کرمانشاهی
آهنگ: [بزرگ] لشکری
خواننده: مرضیه

شبی با دل به خلوتگاه رازی
مرا بُد تا سحر سوزی و سازی
من از دل، دل ز من در شکوه بودیم
هزاران غم به غمها درفزودیم

چه شبهایی که با حسرت سحر کردم
به یاد او جوانی را هدر کردم
بیا ای مرغ شب، هم‌آواز من شو
بی‌همرازم من
تو ای صبح امید، سبب‌ساز من شو
بی‌همرازم من

بیا ای مرغِ شب، هم‌آواز من شو
بی‌همرازم من
تو ای صبح امید، سبب‌ساز من شو
بی‌دمسازم من

تو که دلداده از هر دسته داری
به دلها مهر خود پیوسته داری
به هر مویی دو صد دلبسته داری
هزاران عاشق دلخسته داری

چو من دیوانه‌ای وارسته داری
به خون، صاحبدلان بنشسته داری
چه غم باشد تو را ای نازنینم
اگر پیمان من بشکسته داری

* * *

error: Content is protected !!