نفرین بر مستی
شعر: کریم فکور
آهنگ: [حسین] صمدی
خواننده: ناصر مسعودی
(تا شدم حلقه بهگوشِ در میخانهی عشق
هر دم از نو غمی آید به مبارکبادم)
رفتم، رفتم تا شویم، دست از رسوایی
نفرین، نفرین بر مستی، داد از شیدایی
رفتم که رها شوم از عشق تو و فتنه تو
داد از دلِ من که بُوّد در دست غمت به گرو
رفتم، رفتم تا شویم دست از رسوایی
نفرین، نفرین بر مستی، داد از شیدایی
از تو گذشتم، بهر که این عُمر گران با غم گذرد!؟
ای دل غافل شِکوه مکُن، شِکوه مکُن اینهم گذرد
به موج غم شویم دامان، که بگذرم از این توفان
حکایتِ سوز و سازم، خدا کند یابد پایان
رفتم که رها شوم از عشق تو و فتنه تو
داد از دل من که بُوّد در دست غمت به گرو
رفتم، رفتم تا شویم، دست از رسوایی
نفرین، نفرین بر مستی، داد از شیدایی
* * *