نغمهی تو
شعر: تورج نگهبان
آهنگ: انوشیروان روحانی
خواننده: مرضیه
آهنگی کز ساز تو برخیزد
گویی می در ساغر جان ریزد
آن چنگی کز سینه برون ریزد غمها
در چنگت تا پای جنون شور انگیزد
یاد آرد از دور جوانی
عشق و غمهای نهانی
دارد رنگ آرزوها
بنشیند این نغمه به جانم
گیرد آرام و توانم
گوید اسرار مرا
آوایی جانپرور کز نای جان خیزد
در قلب بیتابم شوری برانگیزد
همه شب تو خوشی
به دامن گل و باغ و چمن
نبوَد به خدا به غیر یاد تو همدم من
تو بیا، تو بیا که شام من شود از رخ تو روشن
چو زدی دستی تو به تار دل
همه سوز غم شده یار دل
تو بیا سازت بنواز امشب
دلم از سوزش بگداز امشب
* * *
در رهگذر عمر با «تورج نگهبان»
* * *