غزل کوچهباغ
شعر و دکلمه: شهیار قنبری
آهنگ: محمد حیدری
ترانهخوان: ستار
غزل کوچهباغ (ما رو باش)
شعر: شهیار قنبری
آهنگ ۱ : محمد حیدری ـ صدا: ستار
آهنگ ۲ : پرویز مقصدی ـ صدا: فهیمه
مارو باش رو چه درختی اسممونو جا میذاریم، ما رو باش!
قسمی جز اون دو چشم نامسلمون که نداریم، ما رو باش!
تشنه موندیم ولی مُشت آبِ نا اهلو نخواستیم سر ظهر
گفتی از جنس نظر کردهی ابریم و میباریم، ما رو باش!
چشم خشکیده داره به ناودونِ کوچه حسادت میکُنه
ما به این بُغضِ سمج گفته بودیم ابرِ بهاریم، ما رو باش!
پاکیِ تو رونقِ یه دریا ماهیرو شکسته توی تور
دریا گفته که ما صیادیم و غافل که شکاریم، ما رو باش!
به هوای تو چراغ حُرمتِ رفیقو کُشتیم نارفیق
چون برای حجلهمون میخواستی مهتابو بیاریم، ما رو باش!
به هوا داری تو، شیشهی میخونه را با سنگ شکستیم
سنگ و شیشه اگه دشمن، من و تو که موندگاریم ما رو باش!
غزلِ کوچهی ما قلندرای پیرِ عاشق که اینه
فکر تازهِ عاشقِ پیاده باش، ما که سواریم، ما رو باش!
اینا رو باش!
اینا رو باش!
تهران ۱۹۷۶
در هر دو آهنگ، شعر من به شهادت رسیده است! غم آخر باشد!
دریا در من، گزینۀ ترانههای شهیار قنبری، نشر نکیسا (آمریکا)، چاپ اول ۱۹۹۵، صفحه ۸۶
* * *
این دکلمه ترانه در ساندکلود
* * *
دکلمه ـ ترانههای «شهیار قنبری» در سایت «راوی حکایت باقی»
* * *