واژهی دلخواه
سیاوش کسرایی
(صدای شاعر)
واژهی دلخواه
تا نشانم بر لبانت چون گل شادی
بوسهای از واژهای دلخواه
سالهای سال
جستجو کردم
هر چه را از آب و خاک و سنگ و آتش
باد و باران بود،
وزن کردم با دو دستانم
ورز دادم واژههایش را
یکبهیک، چون عطر بو کردم
وانهادم حرفهایی را که همچون روز روشن بود
همچنان فانوسِ دریایی به توفان شبانگاهی
رخنه در دیوار ظلمتْواژهها، هر سَمتوسو کردم
چون نجُستم، باز
هر کجایی زان سراغی بود
حتی تا خطر، تا مرگ رفتم، من
در دلِ هر بند و هر دامی
در بُنِ هر چاله و هر چاه
سر فرو کردم
تا که شاید از بلندْآوازگان جویم
آن کلام چون کلید در گشایی را
با کسان، بسیار بنشستم
گفتگوی و هایوهو کردم
حاصلِ آن اینکه یاران را
دور کردم، دادم از کف، یا عدو کردم
گرچه فرساینده بود این کار
من به شوق آن گریزنده
با تلاشِ خویش در این جادهی لغزنده خو کردم
زین تکاپوها
خانهی مردم اگر ناکردهام آباد
خانهی خود زیر و رو کردم
ای سخنسالار آینده!
من نجُستم واژهی دلخواه و گَردِ حسرتش بر دفترم باقی است
بخت یارت باد
یافت کُن آنرا که من عمری برایت جستجو کردم
مسکو، اسفند ۱۳۷۲
سیاوش کسرایی
از مجموعه «هوای آفتاب»
* * *
یادنامهٔ «سیاوش کسرایی» در سایت «راوی حکایت باقی»
* * *