آمد اما
شعر: ابوالحسن ورزی
آهنگ: همایون خرم
خواننده: الهه
آمد! آمد!
آمد، اما در نگاهش آن نوازشها نبود
چشم خوابآلودهاش را مستی رویا نبود
نقش عشق و آرزو از چهر دل شُسته بود
عکس شیدایی در آن آیینهی سیما نبود
مست و بی پروا نبود
لب، همان لب بود اما بوسهاش گرمی نداشت
دل، همان دل بود اما مست و بیپروا نبود
مست و بیپروا نبود
در دلِ بیزار خود جز بیم رسوایی نداشت
گرچه روزی همنشین جز با من رسوا نبود
مست و بی پروا نبود
(بر لب لرزان من، فریادِ دل خاموش بود
آخر آن تنها امید جانِ من تنها نبود.)
* * *