دو روز جوانی
شعر: ابوالقاسم حالت
آهنگ: همایون خرم
خواننده: پروین
همچو روزگار هجرانی
یا شب سیاه توفانی
مِحنت آری و پریشانی
ای دو روزهی جوانی
شرارههایی تو برفروزی
که خرمن جان در آن بسوزی
مرا تو افکندی به دام عشق و آرزویی
که روز و شب سوزم به داغ عشق لالهرویی
ز شهر شیدایی فغان و مویه هدیه آری
تو ای جوانی جز بلا برای من چه داری
چو از بلایت ای جوانی، شدم اسیر ناتوانی
دگر نیایی و نمانی
تو روزگار سوز و دردی، چها که با دلم نکردی
مرا چه غم که برنگردی
به شوق آن مهرو، به عشق آن گیسو
دمی ز پا ننشستم
ز دست من رفت آن گلی که در راهش
تو رفتهای از دستم
* * *