خار
شعر: مسعود هوشمند
آهنگ: حسین واثقی
خواننده: داریوش اقبالی
ترانه فیلم: جنوبی
ای خدا من به کسی کاری ندارم
ولی زخم از همه خوردن شده کارم
از قریب و کسی که وصلهی جونه
پشت پا خوردن و مُردن شده کارم
کاشکی هُشیاری نصیبم نمیشد
باعث رنج و فریبم نمیشد
آخه هُشیاری غم بزرگیه
کاشکی هُشیاری نصیبم نمیشد
بعضیها قیدِ همه چی رو زدن
بعضیها اسیرِ اقبال بدن
اون بالا نشستی گوش کُن ای خدا
چه عذابیه به دنیا اومدن
کاشکی هُشیاری نصیبم نمیشد
باعث رنج و فریبم نمیشد
آخه هُشیاری غم بزرگیه
کاشکی هُشیاری نصیبم نمیشد
هر کجا پا میذارم هر جا که میرم
پیش چشمام میبینم حلقهی داری
ای خدا من خودمم هیچ نمیدونم
چرا هر گُل پیش چشمام میشه خاری
کاشکی هُشیاری نصیبم نمیشد
باعث رنج و فریبم نمیشد
آخه هُشیاری غم بزرگیه
کاشکی هُشیاری نصیبم نمیشد
مرگِ تدریجی شده هستی برام
نقشِ خنده دیگه مُرده رو لبام
ای خدا هر کسی از راه میرسه
میکَنه چاهِ دورنگی پیشِ پام
کاشکی هُشیاری نصیبم نمیشد
باعث رنج و فریبم نمیشد
آخه هُشیاری غم بزرگیه
کاشکی هُشیاری نصیبم نمیشد
* * *
روی جلد صفحه این ترانه را در اینجا ببینید
* * *