یادم نمیره (برق نگاه)
حمیرا
(المپیک)
من که اون برق نگات یادم نمیره
های و های گریههات یادم نمیره
مُردم از بس با غمت تنها نشستم
خار غم را بر دل رسوا شکستم
هرگز نمیشد باورم تنها بمونم
آندم که آتش میزدی بر آشیونم
افسوس از این پُر باوریهای زمونه
بهتر بمیرم تا کسی دردم ندونه
میدونی که هر جا بری پیدات میکُنم من
پیش روی مردُم تو رو رسوات میکُنم من
بذار بریزی اشک ندامت پیش پام
بذار همه عالم بدونند از تو جُدام
نکُنه بگی کهنه شده رسم وفا
نکُنه بگی بگذرم از خاطرهها
میدونی که هر عشقی میمیره
اما دل بیچاره اسیره
* * *