خفته
شعر: ناصر رستگار نژاد
آهنگ ارکستر: ساسان
خواننده: بانو غزل
خفته در آغوش چمن سیمینبر زیبایی
فارغ ز غوغای جهان در عالم رویایی
پروانهای پَر میزند گِرد گلِ رخسار او
بر جانم آذر میزند اندیشهی این کار او
گویا به رویای خوشی کین سان به لب دارد تبسم
خوشدل کسی کو یافته در خواب شیرینش تجسم
خواهم که بیدارش کُنم از خود خبردارش کُنم
او خفته به ناز و من مست تماشای او
ای خوش اگر بودمی آگه ز رویای او
* * *