ساغر جوانی
شعر: کریم فکور
آهنگ: جواد لشگری
خواننده: الهه
(گرچه پُر شد از بادهی طرب جام زندگانی
شد نصیب من بینصیبی از ساغر جوانی)
با من کس نشد یکدم همزبان
دل چون مرغ شب بی او نغمهخوان
ای که ما عاشقان را مست و دیوانه خوانی
تا که عاشق نباشی حال عاشق چه دانی
هر کس دارد دل به دام گیسوی یار
با این غمها کی خورد غم روزگار
من هم شادم سرخوش از این سوز و ساز
مستی خواهم زین جهان بیاعتبار
ای گل لب به لب ساغر به می میبرم
شاید جلوه کُند نقش تو در ساغرم
من نغمهای پُر شور و مستانه خواهم
دیوانهام، سرمستم، پیمانه خواهم
دل به مهر تو بستم در برم تا بمانی
یا به چشمت نشانم یا به خاکم نشانی
ای که با چشم میگونت مرا سوی مستی کِشانی
چون فرشته به بالینم بخوان نغمهی آسمانی
کی سزا بود از تو دلبری تا شود دلی همچون من پریشان
نازنین من عاشقی چو من دلشکسته را بیش از این مرنجان!
(گرچه پُر شد از بادهی طرب جام زندگانی
شد نصیب من بینصیبی از ساغر جوانی)
* * *