گمشده
شعر: تورج نگهبان
آهنگ: همایون خرم
خواننده: مرضیه
نیمهشبان، تنها در دل این صحرا
گمشده ی خود را میجویم
رفت و نوای غم ز طنین ترانهی من نَشُنود
رفت و کلامی هم دل من دگر از غم او نَسُرود
شد سپری عمری خبر از مَه رفتهی من نرسید
بین به پیامی هم گِرِه از دلِ خستهی من نَگُشود
نیمه شبان تنها، در دلِ این صحرا
گمشدهی خود را میجویم
من که همآوازم با سخن سازم
راز جداییها میگویم
من کیام؟ آهی مانده به لبها.
آتش عشقی در دل شبها راه گریزم میبندد
خسته و تنها، ماه و ثریا
بر شب تارم می خندد
رفت و نوای غم ز طنین ترانهی من نَشُنود
رفت و کلامی هم دل من دگر از غم او نَسُرود
شد سپری عمری خبر از مَه رفتهی من نرسید
بین به پیامی هم گِرِه از دلِ خستهی من نَگُشود
در خلوت شبها، تنها منم
حیران به راهی ناپیدا منم
افتادهای از پا در راه او
دلدادهای مست و رسوا منم
بی پروا منم، بیپروا منم
* * *