بهار من
شعر: منیر طه
آهنگ: علی تجویدی
خواننده: مرضیه
ای بهار من، ای نگار من
بیا! بیا بنشین به برم
که بیتو از خود بیخبرم
تو راحت جانی
می ز جام تو
غم به کام من
به ساغری بنشان شررم
بیا! بیا بنشین به برم
به عهد و پیمانی
میسوزد همه پیکر من
بنشان با لبت اخگر من
بشکن ساغر می به سر من
که نشنوی فریاد مرا
چو بَرکنی بنیاد مرا
ز جور و بیدادی
چو جام جانم را شکنی
اگر نظر بر ما فکنی
چه جای فریادی
ای ساقی گل سیما
بنما کرمی با ما
یک جرعه شرابی ما را
مست از می نابم کُن
از باده خرابم کُن
پر کُن قده مینا را
ماییم و گدای خانهی مِی
شد این دل ما ویرانهی مِی
بنگر به دل بشکسته ما
در پای خود ای مستانهی مِی
با ما مستی آه
با ما مستیها تا کی
بیا بیا بنشین به برم
که بیتو از خود بیخبرم
تو راحت جانی
به ساغری بنشان شررم
بیا! بیا بنشین به برم
به عهد و پیمانی
* * *