یاسمین: سکوت شب

یاسمین سکوت شب

سکوت شب
شعر: کریم فکور
آهنگ: بزرگ لشگری
خواننده: یاسمین

در سکوت شب مست و بیقرار
مست و بیقرار در کنار یار
در کنار یار مهربان رفته از دلم غم جهان
مَه بود عیان در آسمان
گو باز دارد لب به لب جام
من زان لبها در طلب جام
خواهم وصل او به دل و جان
می‌سوزم در این هوس خام
ز من بشنو ای گل تمنای دل،
بُوَد بعد از این زندگی بی‌تو بر من حرام
من مست و سراپا در شوق و تمنا
مهر تو جویم در دامن صحرا
در دامن صحرا در نور مهتاب
یاران همه سرگرم از باده‌ی ناب
من هم ز شوق تو بیدار و بی‌تاب
از دیده‌ی عاشق دوری کُند خواب
بر کام جان شیرین بود زین عشق رویا
ندارم غم دنیا

* * *

یاسمین: میخانه

یاسمین میخانه

میخانه
شعر: ناصر رستگار نژاد
آهنگ: بزرگ لشگری
خواننده: یاسمین

ره در دل من نبرد غم
تا که یارم به نزد من است
حاجت به گل و چمنم نیست
که رُخش به از گل و چمن است
ای بی‌دلان با من بیایید یکدم به میخانه
تا با یکدیگر داد دل را گیریم از پیمانه
خوش باشد عشق و مستی
طی کُن دو روز هستی شاد و مستانه

* * *

یاسمین: زیبای من

یاسمین زیبای من

زیبای من
شعر: کریم فکور
آهنگ: بزرگ لشگری
خواننده: یاسمین

زیبای من، سیمین‌تن و شیرین زبانی
در چشم من دلکش‌تر از جانِ گرانی
ز چشمانِ تو بارد فروغ زندگانی
تویی در دلبری رشکِ پری، بهتر ز جانی
تو را خواهم؛ اگر با من شود دشمن جهانی
ای روی تو شمع و گل و پروانه‌ی من
تنها تو را خواهد دلِ دیوانه‌ی من
چو بلبل نغمه‌خوان، مانند گل خوشرنگ و بویی
ندارد گفتگو؛ مفهوم عشق و آرزویی
دم از شادی بزن، شو جلوه‌گر مانند گل با روی خندان
بُوَد روز خوش و وقت طرب؛ بیگانه شو با یأس و حرمان
ندهم، ندهم دل به دست غم؛ نکُنم، نکُنم شکوه‌ها ز عالم
شدم باد سحر تا بگذرم سر کوی تو موی تو بگویم
شدم مرغ چمن ای گل من تا که شادی از روی تو بجویم
ز جام می چه خواهی، می تبه سازد جوانی
نکُن با می پریشان این دو روز زندگانی

* * *

الهه:‌ حلقه‌ی زرین

الهه حلقه زرین

حلقه‌ی زرین
شعر: کریم فکور
آهنگ: بزرگ لشگری
خواننده: الهه

ای شمع شب تارم
تا رفتی ز کنارم
به امید تو نشستم که بیایی
که بیایی رخ دلکش بنمایی
عمری در غمت ای گل
سر کردم به تحمل
کُشدم غم، تو کجایی؟ تو کجایی؟
که بسوزی دل زارم ز جدایی
ز چه ای مَه تو برفتی ز کنارم
تو که رفتی که فروزد شبِ تارم
در دستم حلقه‌ی عشق تو دارم
جز نامت کی هرگز به لب آرم

ای شمع شب تارم
تا رفتی ز کنارم
به امید تو نشستم که بیایی
که بیایی رخ دلکش بنمایی
رفتی و دل بر عهد تو بستم
حلقه‌ی زرین مانده به دستم
به امیدت بنشستم، ز تو عهدی نشکستم
دیده به ره بستم
من هر شب در خوابم می‌بینم
مشتاق و بی‌تابت می‌بینم
چه خوش بُوَد آن خوابی که با حقیقت پیوندد
چه خوش بود آن یاری که برمحبت دل بندد

* * *

مرضیه: شب هجران

مرضیه شب هجران

شب هجران
شعر: کریم فکور
آهنگ: بزرگ لشگری
خواننده: مرضیه

شب هجرم شد طی
چه بگویم از وی، بی‌خبرم امشب
منِ بی‌دل نالان، مه من شد پنهان از نظرم امشب

وای اگر او بی‌من، لبِ خود بر ساغر ببرد امشب
وای اگر من بی او، سر خود بر بالین ببرم امشب

من تو را خواهم، من وفا خواهم
من تو را مایل، تو از من تا كی غافل!؟

جانم امشب آید بر لب، از غمِ تو
هجران از نو، حرمان از نو، تاب و تب از نو

* * *

error: Content is protected !!