یاسمین:‌ صحرا نشین

یاسمین صحرا نشین

صحرا نشین
(هر که دیدم یاری داره، من ندارم)
شعر: رضا جنتی‌عطایی
آهنگ: بزرگ لشگری
خواننده: یاسمین

هر که دیدم یاری داره من ندارم
شب که میشه خانه‌ای روشن ندارم
برم پیش خدا، دادی بر آرم
من از کی کمترم یاری ندارم
من چرا یک گل به صد گلشن ندارم
ای خدا من که دل از آهن ندارم
ای خدا من که دل از آهن ندارم

کاشکی در دل غم نداشتم
شب روی سنگ سر میذاشتم
از همه بودم جدا
از دیار، آن آشنا
من که اینجا یار و غمخواری ندارم
دیگه در شهر شما کاری ندارم
من چرا یک گل به صد گلشن ندارم
ای خدا من که دل از آهن ندارم
ای خدا من که دل از آهن ندارم

بستم دگر بار سفر
میرم به یک شهر دگر
میرم و دل به دریا می‌زنم
سر به دشت و به صحرا می‌زنم
می‌رم آنجا و در آنجا میزنم
من چرا یک گل به صد گلشن ندارم
ای خدا من که دل از آهن ندارم
ای خدا من که دل از آهن ندارم

* * *

مرضیه: توفان (عمر دوباره)

مرضیه توفان

توفان (عمر دوباره)
شعر: معینی کرمانشاهی
آهنگ: بزرگ لشگری
تنظیم: مرتضی حنانه
خواننده: مرضیه

می روم و می بَرَمَت به کام توفان
تا که یکسان بُگذرد آب از سر ما
می‌سِپُرَم دست تو را به دست هجران
تا که با هم تیره گردد اختر ما

موی من شد سپید، ای جوانی دریغا
عمر دوباره نبوده کسی را
شد چو آب روان زندگانی دریغا
عمر دوباره نبوده کسی را

تو دلارای من یک شب به عالَم پریشان نبودی
تو که همپای من در وادی غم شتابان نبودی
تو ندانی غمم که ندانی دریغا
عمر دوباره نبوده کسی را

گر چه بر جانم بلایی، دلفریبی دلربایی
با همه این بی وفایی، آرزوی قلب مایی
تو ندانی غمم که ندانی دریغا
عمر دوباره نبوده کسی را

* * *

پانویس راوی:
این ترانه اول‌بار با آهنگی از ساخته‌های بزرگ لشگری در سال ۱۳۳۷ از رادیو ایران پخش شد. در سال ۱۳۵۱ بار دیگر با تنظیم مرتضی حنانه با ارکستر بزرگ رودکی اجرا گردید.
در فضای مجازی فیلمی با کیفیتی نه چندان مطلوب از این اجرا وجود دارد که مربوط به سال ۱۳۵۱ و اجرای تئاتر شهر است؛ و از معدود فیلم‌های موجود از حضور مرتضی حنانه بر سکوی رهبری ارکستر به شمار می‌رود. (نمونه‌‌ای که در این صفحه می‌شنوید برگرفته از همین اجرا است.)

بزرگ لشگری در چگونگی ساختن آهنگ این ترانه گفته است: «برادرش در سال ۱۳۳۵ سرگرد ارتش بود و به سفری هوایی در نقاط مرزی می‌رود. بعد از دو روز خانمی تماس می‌گیرد و از او می‌پرسد که آیا از برادرش خبری دارد که او نگران و پی‌گیر ماجرا می‌شود. مدتی بعد از کسی می‌شنود، برادرش در سانحه‌ای هوایی جان باخته است. این خبر توفانی در او ایجاد می‌کند که ماحصل آن تصنیف این ترانه بود.»

* * *

مرضیه: نه آفتاب، نه بارون

مرضیه نه آفتاب نه بارون

نه آفتاب،‌ نه بارون
شعر: رضا جنتی‌عطایی
آهنگ: بزرگ لشکری
خواننده: مرضیه

دیگه چیزی نمی‌خوام
دیگه چیزی نمی خوام
نه آفتاب، نه بارون
نه ساحل دریا و نه دشت و بیابون
دیگه فرقی نداره نه اینجا نه اونجا
نه توی خونه‌م‌و نه اونور دنیا

قدم زدن در زیر بارون
رو ماسه‌ها دراز کشیدن
دویدنای توی ساحل
آب دریا به هم پاشیدن
اینا همه با او صفا داشت
دنیای ما چه جلوه‌ها داشت

دیگه چیزی نمی خوام نه آفتاب نه بارون
نه ساحل دریا و نه دشت و بیابون
دیگه فرقی نداره نه اینجا نه اونجا
نه توی خونم و نه اونور دنیا

اگه ز دست زندگی
دل منِ شکسته‌پر تو سینه تنگه
ولی باید قبول کنم
که زندگی خوب و قشنگه
حالا که او رفته دیگه این زندگی خالی شده
دل بیچاره‌ی من، راستی چقدر تنها شده

دیگه چیزی نمی‌خوام
دیگه چیزی نمی خوام
نه آفتاب، نه بارون
نه ساحل دریا و نه دشت و بیابون
دیگه فرقی نداره نه اینجا نه اونجا
نه توی خونه‌م‌و نه اونور دنیا

* * *

فرشته: نم‌نم بارونه امشب (اولین ترانه)

فرشته نم‌نم بارونه امشب

 

نم‌نم بارونه امشب
شعر: بیژن ترقی
آهنگ: بزرگ لشکری
خواننده: فرشته

باز دلم پُر خونه امشب، چشم من گریونه امشباشکم از دیده روونه، نم‌نم بارونه امشبدامن من شد دوباره آسمون پر ستارهزندگی در چشمم شبهای بی‌مهتاب رو می‌مونهخواب رو می‌مونه
بی تو، ابر گریه‌بارم؛ بی تو، شور لاله‌زارمبی تو، رنجور و پریشون؛ بی تو، سرگردون و حیرونبی تو، من همچون غریبی خسته و سر در گریبونزندگی در چشمم شبهای بی‌مهتاب رو می‌مونهخواب رو می‌مونه
* * *

روی جلد صفحه این ترانه را در اینجا ببینید

* * *

الهه: به امید نامه (جلد صفحه)

الهه به امید نامه

به امید نامه
شعر: ایرج تیمورتاش
آهنگ: بزرگ لشگری
خواننده: الهه

گفته بودی که: «نویسی همه شب نامه به من
در دل شب به تو گوید ز دلم نامه سخن»
وه چه شبها بگذشت و نرسید از تو خبر
شاید ای مَه شده‌ای غافل از اندیشه‌ی من
جز ناله و آه کاری ندارم، یاری ندارم
یار تو بودم، یاد توام من با دیگران کاری ندارم
دریغ و آه از عمرم که در غم تو شد طی
کی دگر آن روزگار آید به کف، کی؟
آه و فغان گشته حاصل من
بی‌خبری یارا از دل من
ای که مهر از من بُریدی، آخر چه دیدی؟
چون شد بتا کز دست من دامن کشیدی؟

* * *

فرشته: مگه از سنگه دلم!؟

فرشته مگه از سنگه دلم

مگه از سنگه دلم!؟
شعر: بیژن ترقی
آهنگ: بزرگ لشکری
خواننده: فرشته

دلم از تو وفایی نمی‌بینه
غمی گر به دلم مونده همینه
اشک در حلقه‌ی چشمم چو نگینهباز اون چشم سیاهت به کمینه
ز غم پریشونه دل، ز غصه مجنونه دلشرابِ گلگونه دل، چو غنچه پُر خونه دلنام و نشون گم‌کرده و بی‌آشیونه دلبا اشکِ چشمم شسته شد نام و نشونِ دل
حالا که لاله و گل شده همرنگ دلمیادی از من نکُنی، از غمت سنگه دلمصبر و طاقت چقدر، مگه از سنگه دلم؟صبر و طاقت چقدر، مگه از سنگه دلم؟
* * *

روی جلد صفحه این ترانه را در اینجا ببینید

* * *

فرشته: نفرین بر تنهایی

فرشته نفرین بر تنهایی

بعد از من
شعر: رضا جنتی‌عطایی
آهنگ: بزرگ لشگری
خواننده: فرشته

در این جهان تا هستی اسیر غمها باشی
خدا کُند بعد از من همیشه تنها باشی
جوانی‌یت هدر شود چو من ز کس محبتی نبینی
همیشه مبتلا به کام صد بلا به گوشه‌ای نشینی

جفایت افزون‌تر کُن
مرا تو دل خون‌تر کن
که بعد از این، از این دل برای من دل نمی‌شود
مرا تو دلخون کردی، مرا تو مجنون کردی
بیا و یک نفس به داد من برس
که بی تو از جوانی سیرم
دگر ز زندگانی سیرم
تا شبها من، دامن دامن می‌گریم تو لحظه‌ای نخواهی خندید
تا من می‌سوزم، با غم می‌سازم تو روز خوش نخواهی دید
از این جوانی، ز زندگانی چه بهره بُردم
به شوق فردا، همیشه تنها زغصه مُردم

* *‌ *

error: Content is protected !!