عارف: یک شاخه گل

عارف یک شاخه گل

یک شاخه گل
شعر: پرویز خطیبی
آهنگ: زاون اوهانیان
خواننده: عارف

یک شاخه گل دادی به من در وقتِ‌ رفتن
گفتی: «گاهی یادی کُن از من»
هر گه بر این گل نگرم
رویت آید در نظرم
دنیای من شود چو گلشن
از عشق تو بی‌قرارم
هر لحظه در انتظارم
گویم: «آخر سوی من آید»
رفتی اما برنگشتی
شاید که از من گذشتی
رفته‌ام از یاد تو شاید
از تو در این کلبه‌‌ی ما
شاخه‌ای گل مانده بر جا
بی‌تو گل هم ای فسونگر
مانده محزون، گشته پَرپَر

* * *

دلکش: ما را بس

دلکش ما را بس

ما را بس
شعر: پرویز خطیبی
آهنگ: مهدی خالدی
خواننده: دلکش

در کنار توست رقیب اگر، زان دو چشم شوخ به ما نگر
کُن نظر بتا که یک نظر ما را بس!
شیوه‌ی بُتان فسونگری‌ست، دولت وصال ز دیگری‌ست
در فراق یار دو چشم تَر ما را بس!
آن نگاهِ جانسوز نهانی خوشتر
در میانِ مستان می از این ساغر ما را بس!
کفر آن دو گیسو دل و دینم بُرد
دین و دل چه جویی، که مُهر کافر ما را بس!
چون عهدم بشکستی، تا هستم می و مستی
جان‌بخشم چو نبودی، جان کاهم، ز چه هستی!
که طعنه‌ات ای بی‌خبر ما را بس!
هستی عالم چو به کُنج قناعت باشد
اهل نظر را به وصالت چه حاجت باشد
چه غم گر مرا در حریمت رهی در قیامت باشد
رُخ از ما بپوشان که یادت شبی تا سحر ما را بس!

* * *

مرضیه: وعده دیدار (عاشق شیدا)

مرضیه وعده دیدار

وعده دیدار (عاشق شیدا)
شعر: پرویز خطیبی
آهنگ: علی تجویدی
خواننده:‌ مرضیه

عاشق شیدا من، واله و رسوا من
نوگٔلِ رعنا تو عزیزم، آفتِ دلها تو
بر تو نظر دارم، دیده به در دارم
تا به در آیی تو عزیزم‌، ای گٔلِ گلزارم
سایه از سر برگرفتی تا که رفتی نگار من
شد نصیبم بی‌‌نصیبی؛ غم فضا شد بهار من

نگرفتی‌ دستم ز وفا که ز پا افتادم
نکِنی‌ گر یادم به‌خدا، نروی از یادم
ننشستی در خلوت ما که دهی‌ بر بادم
نشوی گر یارم غم تو فکند بنیادم

آتش دل‌ من ننشاندی
کار ما به جنون تو کشاندی
جام غم ز کفت بگرفتم
شهدِ جان ز لبت نچشاندی

به خدا که غمت کُشدم، کُشدم
به خدا ستمت کُشدم، کُشدم
چه کُنی‌ نومیدم؟ که تویی امیدم
ز پی‌ دل‌ رفتم ثمرش را دیدم

* * *

دلکش:‌ نمی‌ترسی

دلکش نمی ترسی

 

نمی‌ترسی!
شعر: پرویز خطیبی
ارکستر: ناصر زرآبادی
خواننده: دلکش

نمی‌ترسی! نمی‌ترسی!
تو از دل شکستن نمی‌ترسی!
ز سوز دلِ من نمی‌ترسی!
چه خواهی ز جانم، دلِ ناتوانم
چو اشکم هر دم ریزد ز مژگان، نمی‌ترسی!
ز هجران، نمی‌ترسی!
نشاندی به خاکم که خواهی هلاکم
دلم را ای جان نمی‌جویی
نمی‌ترسی، مگر از دوران نمی‌ترسی؟
(به پیش چشم تو ای گل اگر چه خارم من
ولی هنوز به مهرت امیدوارم من)
در آغوشم چه شبها تو بودی، دل از کف ربودی
نکردم ای گل خطایی، چرا از من جدایی؟
کجا هستی؟ کجایی؟
چرا دور از عاشق نشستی؟
بگو در آغوش که هستی؟
تو که از آهِ عاشق نمی‌ترسی! نمی‌ترسی!

* * *

رامش: برکه آبی

رامش برکه آبی

برکه آبی
شعر: پرویز خطیبی
آهنگ: زاون اوهانیان
خواننده: رامش

آن چشم آبی تو مانَد برکه‌ای را
چون لرزد از نسیمی، لرزد از آن قلب ما
هر موجش در وجودم آفریند فتنه‌ها

در چشمت ای آرزوی جان
می‌بینم اثری از عشقِ جاویدان
چشم تو دارد رنگِ آسمان
عکس روی ماه جلوه‌گر در آن

نگهت بازم خواند، نگه افسونگرت
که بُوَد پنهان رازی در نگاهِ تو
به زبان آید اشک بی‌گناه تو

* * *

error: Content is protected !!