دلکش: پر بسته

دلکش پر بسته

پر بسته
شعر: اسماعیل نواب صفا
آهنگ: پرویز یاحقی
خواننده: دلکش

نه کسی آید به برم، نه ز کس باشد خبرم
به خدا هر جا گذرم تو جلوه‌گری
سوی تو آورده دلم، به بلا خو کرده دلم
ز غمت پرورده دلم ای رشک پری
به خدا دلخواه منی، به شب من ماه منی
ز چه رو جانکاه منی، صبرم ببری
تو مرو از محفل من، دل من شد قاتل من
تو مجو از این دلِ من دیوانه تری

چون برق بلایی در خرمن مایی
به بلا کشی‌ام چو بیایی
از آفت جانم دوری نتوانم
تو بگو، تو بگو چه بلایی

نقشِ رُخت نرود نفسی از یادم
از چه به گوشِ دلت نرسد فریادم
چو برای تو زنده منم
به هوای تو زنده منم

تا کی عاشقِ زار بلاکشِ تو
بسوزد از غم عشق و از آتشِ تو
|دردا دل به تو بستم و غافل از این
که آتشین بود این عشقِ سرکشِ تو

خونم را می‌ریزی
تو با رقیب من آمیزی
ز من چو بخت من بگریزی
ز آه من نمی‌پرهیزی

ماه منی تو آرزوی دلخواه منی
اگر چه عشق جانکاه منی
جدا ز من کجایی
گر نفسی به درد بی‌کرانم برسی
نمی‌دهی دل خود به کسی
اگر چه بی وفایی

* * *

دلکش: نشاط (آمد نوبهار)

دلکش نشاط

نشاط (آمد نوبهار)
شعر: اسماعیل نواب صفا
آهنگ: مهدی خالدی
خواننده: دلکش

آمد نوبهار، طی شد هجر یار
مُطرب نی بزن، ساقی می بیار

بازا ای رمیده‌بختِ من
بوسی ده دل مرا مشکن
تا از آن لبانِ می‌گونَت
می نوشم به جای خون خوردن

آمد نوبهار، طی شد هجر یار
مُطرب نی بزن، ساقی می بیار

خوش بود در پای لاله
پُر کُنی هر دم پیاله ناله تا به کی؟
خندان لب شو همچو جام می
چون بهار عشرت و طرب
باشدش خزان غم ز پی
بر سر چمن بزن قدم
می بزن به بانگِ چنگ و نی

آمد نوبهار، طی شد هجر یار
مُطرب نی بزن، ساقی می بیار

ای گل در چمن بیا با من
پُر کُن از گُلِ چمن دامن
سر بنهم به روی دامانت
می نوشم به پای گلها من

خوش بود در پای لاله
پُر کُنی هر دم پیاله، ناله تا به کی؟
خندان لب شو همچو جام می

از چه رو ز جلوه‌ی بهار
ای بهارِ من تو غافلی؟
روی خود ز عاشقی متاب
ای «صفا» اگر که عاقلی

آمد نوبهار، طی شد هجر یار
مُطرب نی بزن، ساقی می بیار

* *‌ *
مجموعه ترانه‌های آهنگ نشاط (آمد نوبهار)

* * *

دلکش: خاکستر من

دلکش خاکستر من

خاکستر من
شعر: نواب صفا
آهنگ: مجید وفادار
خواننده: دلکش

خاکستر من
وصلت در نظرم خواب و خیالی بود
عشقت قصه‌ای از رنج و ملالی بود
هجرت می‌کُشدم، این چه وصالی بود؟
چو امید تو پروردم
به جفای تو خو کردم
با شمع و پروانه هم‌عهد و همدردم
عشقت قصه ای از رنج وملالی بود
هجرت می‌کُشدم این چه وصالی بود؟

بی تو که باشم من؟ آتش خاموشی
عاشق جانبازی، مست قدح نوشی
بنگر بر خاکستر من
که چه آوردی بر سر من
ز نسیمی چون برگ خزان
شود آشفته بستر من
به خدا ای افسونگر من

عشقت قصه ای از رنج و ملالی بود
هجرت می‌کُشدم، این چه وصالی بود؟
گفتی با ناز آیم، باز آیم، بازآیم
دمساز آیم

همچون جانی،
تو ماه تابانی، چون او سرگردانی
گه پیدا، گه پنهانی

چو امید تو پروردم
به جفای تو خو کردم
با شمع و پروانه هم‌عهد و همدردم
عشقت قصه ای از رنج وملالی بود
هجرت می‌کُشدم، این چه وصالی بود؟

* * *

فهیمه: خزان آرزوها (ترانه فیلم)

فهیمه خزان آرزوها

خزان آرزوها [+]
شعر: اسماعیل نواب صفا
آهنگ: انوشیروان روحانی
خواننده: فهیمه
ترانه فیلم: خداحافظ تهران

ادامه خواندن فهیمه: خزان آرزوها (ترانه فیلم)

دلکش: آهنگ نشاط (آمد نوبهار)

دلکش آمد نوبهار

آهنگ نشاط (آمد نوبهار)
شعر:‌ اسماعیل نواب صفا
آهنگ: مهدی خالدی
خواننده:‌ دلکش

آمد نوبهار، طی شد هجر یار
مُطرب نی بزن، ساقی می بیار

بازا ای رمیده‌بختِ من
بوسی ده دل مرا مشکن
تا از آن لبانِ می‌گونَت
می نوشم به جای خون خوردن

آمد نوبهار، طی شد هجر یار
مُطرب نی بزن، ساقی می بیار

خوش بود در پای لاله
پُر کُنی هر دم پیاله ناله تا به کی؟
خندان لب شو همچو جام می
چون بهار عشرت و طرب
باشدش خزان غم ز پی
بر سر چمن بزن قدم
می بزن به بانگِ چنگ و نی

آمد نوبهار، طی شد هجر یار
مُطرب نی بزن، ساقی می بیار

ای گل در چمن بیا با من
پُر کُن از گُلِ چمن دامن
سر بنهم به روی دامانت
می نوشم به پای گلها من

خوش بود در پای لاله
پُر کُنی هر دم پیاله، ناله تا به کی؟
خندان لب شو همچو جام می

از چه رو ز جلوه‌ی بهار
ای بهارِ من تو غافلی؟
روی خود ز عاشقی متاب
ای «صفا» اگر که عاقلی

آمد نوبهار، طی شد هجر یار
مُطرب نی بزن، ساقی می بیار

* * *

error: Content is protected !!