به امید نامه
شعر: ایرج تیمورتاش
آهنگ: بزرگ لشگری
خواننده: الهه
گفته بودی که: «نویسی همه شب نامه به من
در دل شب به تو گوید ز دلم نامه سخن»
وه چه شبها بگذشت و نرسید از تو خبر
شاید ای مَه شدهای غافل از اندیشهی من
جز ناله و آه کاری ندارم، یاری ندارم
یار تو بودم، یاد توام من با دیگران کاری ندارم
دریغ و آه از عمرم که در غم تو شد طی
کی دگر آن روزگار آید به کف، کی؟
آه و فغان گشته حاصل من
بیخبری یارا از دل من
ای که مهر از من بُریدی، آخر چه دیدی؟
چون شد بتا کز دست من دامن کشیدی؟
* * *