سروده و صدای احمد شاملو در این مجموعهی شنیداری، شعرهایی برگرفته از دفترهای «مدایح بیصله»، «شکفتن در مه» و «حدیث بیقراری ماهان» است.
برچسب: مرتضی حنانه
فروغ فرخزاد: اندوهپرست (مجموعه ترانهها)
اندوهپرست (کاش چون پاییز بودم)
شعر: فروغ فرخزاد
آهنگ: حسینعلی ملاح
تنظیم آهنگ: مرتضی حنانه
خواننده: رامش
پوران: برف
خاطرهی «پرویز خطیبی» سرایندهی ترانه، از جلسهی ضبط ترانهی «برف»
[ . . . ]
برای ضبط آهنگ «برف» دو هفته وقت صرف شد. هفتهٔاول فقط نوازندگان بودند که زیر نظر [مرتضی] «حنانه» کار میکردند و در هفتهٔ دوم «پوران» آمد تا با همکاری ارکستر، ترانه را بخواند.
تمرینهای اولیه موفقیتآمیز بود. ساعت حدود ۹ شب بود که در استودیوی بزرگ رادیو (استودیو شمارهٔ هشت) ضبط ترانه شروع شد. پس از پایان، نوار را گذاشتند تا همه بشنوند. همه چیز خوب بود ولی «پوران» از قسمت آخر آوازش راضی به نظر نمیرسید. حنانه که از وسواس پوران برای اجرای کارهای متفاوت اطلاع داشت پذیرفت که ضبط را تجدید کنند.
هنوز بچههای ارکستر جمع و جور نشده بودند که یکی از راه رسید، چیزی در گوش مسئول ضبط گفت و او خودش را به داخل استودیو رساند و با حنانه گفتوگو کرد. من [پرویز خطیبی] از پشت شیشهٔ اتاق فرمان قیافهٔ او را میدیدم اما چون میکروفونها بسته بود نمیتوانستم صدایشان را بشنوم. ناگهان دیدم که حنانه روی صندلی پشت پیانو نشست و سرش را در میان دستهایش گرفت. هنوز کسی نمیدانست چه اتفاقی افتاده است اما پیدا بود که خبر خوشی در کار نیست.
به داخل استودیو رفتم، حنانه سرش را بالا کرد، صورتش از اشکهایش خیس شده بود، نالهای کرد و گفت: «خالقی مُرد . . . او را هم از دست دادیم، پس دیگر کی باقی ماندن؟»
ضبط آن برنامه به احترام درگذشت [روحالله] خالقی، مردی که بر گردن موسیقی ما حق زیادی دارد تعطیل شد. روزها و هفتهها گذشت و تابستان به پائیز و زمستان رسید. یکی از روزها در اتاق کارم نشسته بودم صدای پوران را که از رادیو آهنگ «برف» را میخواند شنیدم. این همان شعر من و آهنگ حنانه بود. یاد شبی افتادم که خبر مرگ خالقی، حنانه را منقلب کرد.
. . .
پرویز خطیبی، خاطراتی از هنرمندان (بهکوشش فیروزه خطیبی)، انتشارات معین ـ تهران، صفحهٔ ۴۹۷ و ۴۹۸
* * *
ترانهٔ «برف» را در «نگاهنگ» نگاه کنید و بشنوید!
* * *
مرضیه: توفان (عمر دوباره)
توفان (عمر دوباره)
شعر: معینی کرمانشاهی
آهنگ: بزرگ لشگری
تنظیم: مرتضی حنانه
خواننده: مرضیه
می روم و می بَرَمَت به کام توفان
تا که یکسان بُگذرد آب از سر ما
میسِپُرَم دست تو را به دست هجران
تا که با هم تیره گردد اختر ما
موی من شد سپید، ای جوانی دریغا
عمر دوباره نبوده کسی را
شد چو آب روان زندگانی دریغا
عمر دوباره نبوده کسی را
تو دلارای من یک شب به عالَم پریشان نبودی
تو که همپای من در وادی غم شتابان نبودی
تو ندانی غمم که ندانی دریغا
عمر دوباره نبوده کسی را
گر چه بر جانم بلایی، دلفریبی دلربایی
با همه این بی وفایی، آرزوی قلب مایی
تو ندانی غمم که ندانی دریغا
عمر دوباره نبوده کسی را
* * *
پانویس راوی:
این ترانه اولبار با آهنگی از ساختههای بزرگ لشگری در سال ۱۳۳۷ از رادیو ایران پخش شد. در سال ۱۳۵۱ بار دیگر با تنظیم مرتضی حنانه با ارکستر بزرگ رودکی اجرا گردید.
در فضای مجازی فیلمی با کیفیتی نه چندان مطلوب از این اجرا وجود دارد که مربوط به سال ۱۳۵۱ و اجرای تئاتر شهر است؛ و از معدود فیلمهای موجود از حضور مرتضی حنانه بر سکوی رهبری ارکستر به شمار میرود. (نمونهای که در این صفحه میشنوید برگرفته از همین اجرا است.)
بزرگ لشگری در چگونگی ساختن آهنگ این ترانه گفته است: «برادرش در سال ۱۳۳۵ سرگرد ارتش بود و به سفری هوایی در نقاط مرزی میرود. بعد از دو روز خانمی تماس میگیرد و از او میپرسد که آیا از برادرش خبری دارد که او نگران و پیگیر ماجرا میشود. مدتی بعد از کسی میشنود، برادرش در سانحهای هوایی جان باخته است. این خبر توفانی در او ایجاد میکند که ماحصل آن تصنیف این ترانه بود.»
* * *
مرتضی حنانه: موسیقی فیلم «پل»
مرتضی حنانه: موسیقی فیلم «پل» (جلد صفحه)
موسیقی فیلم «پل»
مرتضی حنانه
(آهنگ روز)
مرتضی حنانه: موسیقی فیلم «سه قاپ» (جلد صفحه)
موسیقی فیلم «سه قاپ»
مرتضی حنانه
(آهنگ روز)
ناصر مسعودی: لالایی
لالایی
شعر: [سروش گیلانی]
آهنگ: مرتضی حنانه
خواننده: ناصر مسعودی