عارف ـ الهه: تجدید عهد

عارف الهه تجدید عهد

تجدید عهد
شعر: کریم فکور
آهنگ: زاون اوهانیان
خوانندگان: عارف ـ الهه

الهه:
آمدی تا بار دیگر قصه‌ی دل گیرم از سر
رنج من گردد فزونتر

عارف:
آمدم تا دل ببازم، عشق خود را زنده سازم
جان من از شِکوه بگذر

الهه:
آمدم آشفته‌سر، گفتم به دل کای فتنه‌گر
ایام غم دیگر گذشته

عارف:
قصد آزار مرا داری اگر، بگذر ز من
زیرا که آب از سر گذشته

عارف:
آمدی تا زنده گردد خاطرات عشق دیرین
بهر تجدید مودت گو چه باشد بهتر از این

الهه:
افتد آخر بر زبانها راز دلهای شکسته
تا ابد باقی نماند می به مینای شکسته

عارف:
به که از حالم نپرسی، از مَه و سالم نپرسی
از سخن گفتن چه حاصل

الهه:
من اسیر سرنوشتم روی تو باشد بهشتم
بگذر از آزردن دل

عارف:
این دو روز زندگانی این همه غوغا ندارد
تا به کی نالم ز دنیا فتنه دارد یا ندارد

الهه:
افتد آخر بر زبانها راز دل های شکسته
تا ابد باقی نماند می به مینای شکسته

هم‌خوان:
این دو روز زندگانی این همه غوغا ندارد
تا به کی نالم ز دنیا فتنه دارد یا ندارد
افتد آخر بر زبانها راز دل های شکسته
تا ابد باقی نماند می به مینای شکسته

* * *

error: Content is protected !!