گریهی ابر
شعر: [ابوالقاسم] حالت
آهنگ: پرویز مقصدی
خواننده: ویگن
ز دریایِ کبود ابرِ سیاهی
سحر شد بر فلک چون دودِ آهی
ز دریاها به صحراها گذر کرد
به هر باغ و به هر گلشن نظر کرد
گلی پژمُرده دید و سر فکنده
گرفته در رخش غم جای خنده
شده از تشنگی سوزان و کُوشد
مگر از جانِ ابر آبی بنوشد
چنان آشفته شد آن ابر و بیتاب
که شد از گریه سر تا پای او آب
ز بالا سویِ پایین شد روانه
به گُل جان داد و خود رفت از میانه
تو همچون آن گُلی، ای جان فدایت
من آن ابرم که جان ریزم به پایت
* * *