حکایت ترانه‌ی «نفرین‌نامه» به روایت «بابک افشار»

داریوش نفرین نامه

نفرین‌نامه
شعر: شهیار قنبری
آهنگ: بابک افشار
تنظیم آهنگ: منوچهر چشم‌آذر
خواننده: داریوش اقبالی

از رُم می‌آمدم. از یک شکستِ عاشقانهٔ دیگر برمی‌گشتم. از یک شکستِ جانانه. از کوچه‌هایی می‌آمدم که بوی فدریکو می‌دادند. بوی «پی‌یر پائولو»، بوی «برناردو»، بوی جینالولو،‌ کلادیا، سوفیا، ویتوریو و مارچلو می‌دادند. خانهٔ «بابک» [افشار] در تهران‌پارس. شبی تا سحرگاه. شعر نفرین‌نامه را بر موسیقی بابک نوشتم.[دریا در من، گزینۀ ترانه‌های شهیار قنبری، نشر نکیسا (آمریکا)، چاپ اول ۱۹۹۵، صفحهٔ‌ ۴۷ و ۴۸]

نفرین‌نامه

شرمت باد ای دستی که
بد بودی، بدتر کردی
هم‌بغض معصومت را
نشکفته پرپر کردی
ننگت باد ای دست من
ای هرزه‌گرد بی‌نبض
این سر سپرده‌ات را
بی‌یار و یاور کردی
ای تکیه داده بر من
ای سر سپرده بانو
با این نادوریشی‌ها
آخر چرا سر کردی؟

دستی با این بی‌رحمی، دیگر بریده بهتر
بر من فرود آور اینک
بعضی که خنجر کردی.

سر بُرده در گریبان، بی‌خودتر از همیشه
حیف از نهایتی که
با من برابر کردی.

زهر این نفرین‌نامه
جای خون در من جاری
این آخرین شعرم را
پیش از من از بر کردی!

دستی با این بی‌رحمی، دیگر بریده بهتر
بر من فرود آور اینک
بعضی که خنجر کردی.

سر بُرده در گریبان، بی‌خودتر از همیشه
حیف از نهایتی که
با من برابر کردی.

تهران، ۱۹۷۶ [۱۳۵۵]

*‌ * *
دکلمه ـ ترانه‌های «شهیار قنبری» در سایت «راوی حکایت باقی»

* * *

error: Content is protected !!