آشفته حالی
شعر: معینی کرمانشاهی
آهنگ: علی تجویدی
خواننده: دلکش
اینهمه آشفته حالی
اینهمه نازک خیالی
ای به دوش افکنده گیسو
از تو دارم
از تو دارم
این غرورِ عشق و مستی
خنده بر غوغای هستی
ای سیاه چشم سیه مو
از تو دارم
از تو دارم
این تو بودی کز ازل خواندی به من درس وفا را
این تو بودی کآشنا کردی به عشق این مبتلا را
من که این حاشا نکردم
از غمت پروا نکردم
دین من، دنیای من
از عشقِ جاویدانِ تو رونق گرفته
سوز من، سودای من
از نورِ بیپایانِ تو رونق گرفته
من خود آتشی که مرا داده رنگ فنا
میشناسم
من خود شیوهی نگه چشم مست تو را
میشناسم
دیگر ای برگشتهمژگان
از نگاهم رو مگردان
دین من دنیای من
از عشق جاویدان تو رونق گرفته
سوز من، سودای من
از نور بیپایان تو رونق گرفته
. . .
* * *
رقص گیسو «دلکش» و آشفتهحالی «بیژن جزنی»
* * *