دیگر چه خواهی
شعر: هما میر افشار
آهنگ: اسدالله ملک
خواننده: مهستی
ای فلک بیآشیون، تنهای تنها ماندهام
دیگر چه خواهی!؟
خسته و بیهمزبون، در سیل غمها ماندهام
دیگر چه خواهی!؟
زندگی زندون شده، غم کُنج دل مهمون شده
اختیار دل دیگه از دست من بیرون شده
در سکوت شب، تنها پناه من باشد دلِ ویرونهای
من اسیرِ دل، این دل به دامِ غم در گوشهی میخونهای
از دلِ من جدا، غم نشد یکزمون
هر شبه تا سحر با دلم همزبون
ای فلک! آتش به جونت، بر دل نامهربونت
زیر و رو گردی الهی، از دلم دیگر چه خواهی!؟
چشمِ گریون مرا هر شب تماشا میکُنی
هر کُجا پنهون بشم بازم تو پیدا میکُنی
عمری برای من، بندی به پای من هستی شده
هر چه میخواهی بکُن با دل دیوونهام، ای فلک!
گر نمیدونی بدون، ساکن میخونهام، ای فلک!
* * *