نگاه گویا
(سوزم از آتش جدایی)
شعر: تورج نگهبان
آهنگ: حبیبالله بدیعی
خواننده: مرضیه
سوزم از آتشِ جدایی
ای امید دلم کجایی!؟
شب به یاد تو گذشت و سپیدهی سحر دمیده
چَشم من بوده به راهت، دمی نخفته تا سپیده
سوزم از آتشِ جدایی
ای امید دلم کجایی!؟
دمی با من نمانده، میگذری
به سوز دل نشانده، میگذری
نگاهم را نمیدیدی که موج آرزوها بود
اگر رازم نپرسیدی، نگاه من که گویا بود
سوزم از آتشِ جدایی
ای امید دلم کجایی!؟
شب به یاد تو گذشت و سپیدهی سحر دمیده
چَشم من بوده به راهت، دمی نخفته تا سپیده
سوزان شرری ز نگه زدهای تو به جان
دیگر شده این دلِ من همه سوزِ نهان
همره دل رفتهای از آشیانم نازنینا، خدا نگهدار
همچو امید از برِ من رفتهای عشق آفرینا، خدا نگهدار
همره دل رفتهای از آشیانم نازنینا، خدا نگهدار
سوزم از آتشِ جدایی
ای امید دلم کجایی!؟
شب به یاد تو گذشت و سپیدهی سحر دمیده
چَشم من بوده به راهت، دمی نخفته تا سپیده
* * *
در رهگذر عمر با «تورج نگهبان»
* * *