داد دل
شعر: عبدالله الفت
آهنگ: جواد لشگری
خواننده: مرضیه
آمدهام سیر گل و سبزه کُنم بهانه
دستت بگیرم سوی صحرا بشوم روانه
گُلبنِ باراندیده
سبزهی نو روییده
بزم طرب بهر تو چیده
لالهی صحرا باده
کرده به جام آماده
شاهدِ گُل چهره گشاده
شکوفا شده گل بهر تماشای من و تو
نباشد ز چه در پای گلی جای من و تو
چرا رو ننمایی، چو گلهای بهاری
غمین از جه نشستی؟، غم از دست که داری؟
تو را جلوهی رخسار و جمال است و جوانی
که خوش باشی و دادِ دل ز دنیا بستانی
تو دلکشتر و شیرینتر از آنی
که یک لحظه به تلخی گذرانی
چرا ارزش یاری نشناسی
چرا قدر محبت تو ندانی
شکوفا شده گل بهر تماشای من و تو
نباشد ز چه در پای گلی جای من و تو
چرا رو ننمایی، چو گلهای بهاری
غمین از جه نشستی؟، غم از دست که داری؟
تو را جلوهی رخسار و جمال است و جوانی
که خوش باشی و دادِ دل ز دنیا بستانی
* * *