دو راهی
شعر: اردلان سرفراز
آهنگ: [حسن] شماعیزاده
خواننده: گوگوش
شدیم از یادِ یکدیگر فراموش
دو راهی بین ما بگشوده آغوش
از آن عشقی که در ما شعله میزد
به جا مانده اجاقی سرد و خاموش
میانِ من و تو دوراهی نشسته
صدایی نمانده به لبهای بسته
به لبهای خموشِ این دو راهی
نشسته قصهی غمگین رفتن
همیشه راهِ ما با هم یکی بود
ولی راهت جدا شد دیگر از من
اگر در چشم هم اشکی ببینیم
توانِ رفتن از ما میگریزد
برو بگذار این دیوار کهنه
به نامِ عشقِ ما در هم بریزد
میان من و تو دوراهی نشسته
صدایی نمانده به لبهای بسته
تهران، ۷۰ ـ ۶۹
در روزگار دانشجویی به پیشنهاد پسرعموی مادرم (حسین سرفرازی، شاعر و روزنامهنگار معروف)، برای گذرانِ زندگی با رادیو ایران ـ ارکستر جوانان ـ همکاری خود را بهعنوان ترانهسرا آغاز کردم. هنرمندانی مثل محمد سریر، [حسن] شماعیزاده، [حمید] پناهی، [پرویز] غیاثیان و [شهرام] شاهوردی به رهبریِ دلسوزانهی [ژورا] میخائیلیان هستهی اصلیِ آن گروه را تشکیل میدادند. شماعیزاه و من تقریباً هر روز همدیگر را در رادیو میدیدیم، اما نه با هم سلام و علیکی داشتیم و طبیعتاً همکاری. او در کنار کار رادیو، با ارکستر گوگوش هم همکاری داشت و من مشغول درسخواندن و در کنارِ ترانهسازی که فقط اسم من بود (و نه اندیشههای تازهای که داشتم) و هر از گاهی قلمی در مطبوعات میزدم. پس از یک سال که من به هزار و یک دلیل همکاریم را با رادیو قطع کردم؛ شماعیزاده این ملودی را که اولین آهنگِ او برای گوگوش بود به توصیهی اسفندیار منفردزاده، موسیقیدانِ نامدارِ معاصر به من سپرد که این آغاز همکاری پُر بار و تاریخساز ما بود. آشنایی و همکاری با گوگوش را هم همین ترانه سبب شد. گوگوش از سفرِ موفقیتآمیزش (فستیوال آواز ایتالیا) بازگشته بود و من از سفر سوگواری و هنوز سیاهپوشِ پدر. گوگوش که ترانههای مرا از شماعیزاده شنیده بود و بهقولِ خودش با آنها زندگی کرده بود آنچنان گرم و صمیمی با من روبرو شد و به تسلی سخن گفت که گویی از سالها پیش یکدیگر را میشناسیم. «جاده» را از شماعیزاده شنیده بود و حتی با آهنگ از حفظ میخواند و آنچنان میخواند که گویی مرا با تمام سنگینیِ کولهبارِ غمِ بر شانههایم در امتدادِ جادهی تنهایی آواز میکند.
[از ریشه تا همیشه، گزینهی سیسال ترانههای اردلان سرفراز، نشر البرز (آلمان)، چاپ اول ۱۳۸۰، صفحهی ۱۴۳ و ۱۴۴]
* * *
روی جلد صفحه این ترانه را در اینجا ببینید
* * *