شبهای مستی
شعر: معینی کرمانشاهی
آهنگ: پرویز یاحقی
خواننده: مرضیه
من عاشق مینوشم
میسوزم و خاموشم
شبها در میخانه افتاده و مدهوشم
بار عشق یاری بُوَد بهدوشم
تا من به تو دل بستم، فارغ ز جهان هستم
من رند خراباتم،منعم مکُن ار مستم
در خلوت تنهایی، با مایی و بیمایی
در پردهی پندارم پنهانی و پیدایی
امشب فارغ بینی ز عقل و هوشم
دور از رخ دلدارم، آشفته دلی دارم
چون چشم فسونگرش
مخمورم و هوشیارم
هستم چو به میخانه
غم گو نکند خانه
من بیدل و، دل باشد
بر گیسوی جانانه
در عالم ما هم خبری باشد
در سینهی ما هم شرری باشد
مشکن دل ما را به دلآزاری
در نالهی ما هم اثری باشد
* * *