چشم من
شعر: اردلان سرفراز
آهنگ: حسن شماعیزاده
خواننده: داریوش اقبالی
چشم من بیا منو یاری بکُن
گونههام خشکیده شد، کاری بکُن
غیرَ گریه مگه کاری میشه کرد
کاری از ما نمیاد زاری بکُن
اون که رفته دیگه هیچوقت نمیاد
تا قیامت دلِ من گریه میخواد
هرچی دریا رو زمین داره خدا
با تمومِ ابرای آسمونا
کاشکی میداد همه رو به چشمِ من
تا چشام به حالِ من گریه کنن
اون که رفته دیگه هیچوقت نمیاد
تا قیامت دلِ من گریه میخواد
قصهی گذشتههای خوب من
خیلی زود مثل یه خواب تموم شدن
حالا باید سر رو زانوم بذارم
تا قیامت اشکِ حسرت ببارم
دلِ هیشکی مثلِ من غم نداره
مثل من غربت و ماتم نداره
حالا که گریه دوای دردمه
چرا چشمم اشکشو کم میاره
خورشیدِ روشنِ ما رو دزدیدن
زیر اون ابرای سنگین کشیدن
همهجا رنگِ سیاه ماتمه
فرصتِ موندنمون خیلی کمه
اون که رفته دیگه هیچوقت نمیاد
تا قیامت دلِ من گریه میخواد
سرنوشت، چشاش کوره نمیبینه
زخم خنجرش میمونه تو سینه
لبِ بسته، سینهی غرقِ به خون
قصهی موندنِ آدم همینه
اون که رفته دیگه هیچ وقت نمیاد
تا قیامت دل من گریه میخواد
اون که رفته دیگه هیچوقت نمیاد
تا قیامت دلِ من گریه میخواد
داراب ۱۳۷۱ ـ ۱۳۷۰
نیاز به گفتن نیست که ترانههای «چشم من» و «دستای تو» چرا، چگونه ساخته شدند. هر دوی این مرثیهها، در سوگِ رستم قصههایم ـ پدرم ـ سروده شدهاند که حتی مصیبتِ نداشتنش را نتوانستم سیر گریه کنم و این دریغ مرا تا آخرِ عمر شکنجه میدهد که چرا در آخرین لحظهها با او نبودم.
[صفحات ۴۱ تا ۴۳ «از ریشه تا همیشه، گزینهی سی سال ترانههای اردلان سرفراز»، نشر البرز ـ آلمان]
* * *
روی جلد صفحه این ترانه را در اینجا ببینید
* * *