به آفتاب سلامی دوباره خواهم کرد
فروغ فرخزاد
(مجموعه ترانهها)
به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد
به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد
به جویبار که در من جاری بود
به ابرها که فکرهای طویلم بودند
به رشدِ دردناکِ سپیدارهای باغ که با من
از فصلهای خشک گذر میکردند
به دستههای کلاغان
که عطر مزرعههای شبانه را
برای من به هدیه میآوردند
به مادرم که در آئینه زندگی میکرد
و شکل پیری من بود
و به زمین، که شهوتِ تکرارِ من، درونِ مُلتهبش را
از تخمههای سبز میانباشت ـ سلامی دوباره خواهم داد
میآیم، میآیم، میآیم
با گیسویم: ادامهی بوهایِ زیرِ خاک
با چشمهایم: تجربههای غلیظِ تاریکی
با بوتهها که چیدهام از بیشههای آنسوی دیوار
میآیم، میآیم، میآیم
و آستانه پُر از عشق میشود
و من در آستانه به آنها که دوست میدارند
و دختری که هنوز آنجا،
در آستانهی پُر عشق ایستاده، سلامی دوباره خواهم داد
از مجموعه «تولدی دیگر»
* * *
بازگشت به «یادنامهٔ فروغ فرخزاد»
* * *