شصت سال پیش، داستانهای دنبلهدار در مطبوعات ایران حکم سریالهای تلویزیونی این روزگار را داشت. یکی از مشهورترین پاورقیهای آن سالها رمان تاریخی «ده نفر قزلباش» نوشته «حسین مسرور» بود که در روزنامهی «اطلاعات به چاپ میرسید.
[. . .] خرم و خوشحال بود و در دل آرزوی دیدار دختری را داشت که در سفر سابق دیده و با او آشنا شده بود. هر چه به قصبه نزدیک میشد آتش شوق زبانه میکشید و خارش سکر آمیز عشق بیشتر اندام او را نوازش میداد.
* * *