کتاب «پیر پرنیاناندیش، در صحبت سایه» حاصل نزدیک به شش سال نشست و برخاست، و گفتوگوی «میلاد عظیمی» و «عاطفه طیه» با «هوشنگ ابتهاج (ه. الف. سایه) است.
این کتاب در دو جلد، روایت «ابتهاج» از دورههای مختلف زندگی خود و خاطرات و دانستههایش از افراد بسیاری در زمینههای فرهنگی، هنری، اجتماعی و سیاسی است. در آینده باز هم نکتههایی از این کتاب را در این بخش خواهم نوشت. در اینجا اما خاطراتی که از «فروغ فرخزاد» دارد.
«فروغ» [فرخزاد] با [نادر] نادرپور رفیق بود. نادرپور اینا یک ملکی داشتن در «چیذر». یه مزرعه بود. بیرون از دنیا بود! جای خیلی قشنگی هم بود. من و نادرپور و فروغ میرفتیم چیذر قدم میزدیم. این دو تا میرفتن و من وامیایستادم واسه خودم آواز میخوندم. همین موقعها بود که نادرپور شعرهای فروغو درست میکرد. همهٔ اون شعرهای «اسیر» و «عصیان» و «دیوار» رو، نادرپور درست کرده بود و از تاثیرات نادرپور بود. یه مقدار هم از تأثیرات [سیاوش] کسرایی بود. از امتیازات همصحبتی استفاده کرده بود!
ـ کسرایی با فروغ خوب بود؟
([هوشنگ ابتهاج] لبخند میزند و نگاه شیطنتآمیزی به من میاندازد . . .]
ـ یه زمان که خیلی خوب بود، رابطهٔ خیلی نزدیکی با هم داشتند!
. . .
کارهای اولش خیلی پرت و پلا بودن. کتابهای «اسیر» و «دیوار» و «عصیان» خیلی شعرهای ابتداییای بودن. با همهٔ دستکاریهایی که بزرگان درش کردند و زحماتی که کشیدن! (لبخند رندانهای میزند!) واقعا پرت و پلا بود . . .
. . .
این «تولدی دیگر» از زمان آشنایی فروغ با ابراهیم گلستان ساخته شده و با همهٔ تغییراتی که میشه در کار هنری اشخاص حدس زد، ولی این اصلا بیرون از اندازهٔ تغییره و اصلا یه مرتبه یه چیز دیگه شده. فروغ سواد و معلوماتی که نداشت. بهنظر من، تولدی دیگر بیشک تحت تأثیر گلستان ساخته شده. . .
. . .
ـ بعضیها که اصلا میگن: ابراهیم گلستان این شعرها را گفته؟!! امکانش هست؟!!
[ابتهاج]: ـ چه کسی میتونه همچین ادعایی بکنه و کیمیتونه رد بکنه؟! در هر صورت با دخالت گلستان بود. اما چقدر دخالت داشت؟ . . . بیشک وجود خود فروغ عامل اصلی بود ولی گلستان، زیر و رو کرده فروغ رو؛ یعنی از یک شاعر درجهٔ هشتم، درجه صدم در واقع . . . رسید به این شعرها. به اون شعرهای «عصیان» و «اسیر» و «دیوار» نگاه کنید؛ همه چیزش خرابه؛ وزن، زبان، فرم، تصویر، همهچیزش خراب بود. بعد، تولدی دیگر! اصلا باور کردنی نیست. نقش گلستان، بیشتر از نقش یه معلم و مربی باید باشه . . .
پیر پرنیاناندیش، (جلد دوم) انتشارات سخن ـ تهران، چاپ اول ۱۳۹۱، صفحات ۹۷۸، ۹۷۹، ۹۸۰ و ۹۹۷
* * *
بازگشت به «یادنامهٔ فروغ فرخزاد»
* * *